شد 50 روز!
روز شما زندگیت رسید به 50 روز عزیزم
50 روز!باورم نمیشه چقدر روزها تند و تیز میگذرن و من گذر زمان را با تو حس نمیکنم چیزی نمیگذره که 50 روز میشه 5 ماه بعد 5 سال بعد........ و از این روزها فقط عطر خوش خاطره هاشون بجا میمونه
امروز واسه اولین بار من و نوید حمامت دادیم اول من خیی استرس داشتم و میترسیدم که تو حموم از دستم بیافتی یا آب بره تو ریه هات و یا اووووووه هزارتا فکر ناجور دیگه تازه نوید شرط کرد اگه حمامش دادیم روی سر و صورتش نباید آب بریزیم چون میترسید خدایی نکرده خفه بشی ! اما بالاخره دو تاییمون دل به دریا زدیم و حمامت دادیم من محکم تو رو توی وان گرفته بودم و نوید بدنت را میشست تو هم خیلی دختر خوبی بودی و همینطور آروم تو آب دست و پات را تکون میدادی و اصلا گریه نکردی قرررررربون دخمل خوبم برم الهی چون اگه گریه میکردی من زود دست و پام رو گم میکردم! بعدشم شیر خوردی و تا عصر خوابیدی .
اینروزا خیلی دختر خوش خنده ای شدی و تا کمی بات حرف میزنیم زود دست و پات را تکون میدی و میخندی و بعدشم زبونت را در میاری خلاصه حسابی شیرین کاری میکنی و از همه دل میبری با خنده هات
یکی از عادتهایی که جدیدا پیدا کردی اینکه شب حتما باید پستونک تودهانت باشه و گرنه اونقدر سرت و دهانت رو اینور و اونور میکنی وو اگر پستونک را بهت ندم شروع به گریه کردن میکنی و خوابت نمیبره پشیمونم ازینکه به پستونک عادتت دادم خیلی وابسته اش شدی میدونم بعدا به سختی باید از پستونک بگیرمت
الان هم که ساعت 1 شب آروم گرفتی تو گهوارت خوابیدی و تا خوابت برد دنبال پستونکت گشتی !
2 ساعت دیگه شیفت شبت شروع میشه و تا 9 صبح ادامه داره !
یک روز بعد: از دیروز تصمیم گرفتم که دیگه به الینا پستونک ندم این تصمیم واسه من آسون بود اما واسه الینا خیلی سخته بدجوری بهش عادت کرده خصوصا موقع خواب چند دقیقه بعد از خواب سر کوچولوش را میچرخونه که یعنی پستونکم کجاست!
بعد که پیداش نمیکنه دستاش را میمکه بعد از اون شروع به نق نق زدن و بعد گریه و جیغ که من پستونکم را میخوام دیشب شب سختی را گذروندیم از ساعت 3 صبح بیدار میشد تو بغلم شیر میخورد میخوابید تا میذاشتم تو گهوارش بخاطر پستونک گریه میکرد دوباره من بغلش میکردم تا آروم بشه اما به محض گذاشتن تو گهوارش بازم گریه میکرد .طفلک الینا دیشب شب سختی بود خیلی اذیت شد تا ساعت 11 قبل از ظهر وضع همینطور بود تا اینکه بالاخره الینا از بس گریه کرد و نخوابیده بود گیج شد و خوابید منم از اون گیجتر خوابیدم تا ساعت 1 ظهر!!