الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

الینا فرشته کوچولو

سرما میخوریم!

1390/8/18 11:46
2,928 بازدید
اشتراک گذاری

سلام الینا جون 

از روز شنبه مرخصی گرفتم و تصمیم داشتم تا تشریف فرمایی شوما تو خونه استراحت کنم اما غافل از اینکه من ظرفیت هوای سرد رو ندارم!!! و تا یه ذره فقط یه ذره هوا سرد شد  من سرما خوردم! آره عزیز دلم،  من از یکشنبه شب سرما خوردم و انگار به من نیومده بخوام تو خونه با خیال راحت استراحت کنم ! دو روز را تحمل کردم و نرفتم دکتر چون میترسیدم داروهایی که مصرف کنم تأثیر بدی واسه تو داشته باشن و از بس سوپ و شلغم و آب شلغم و لیمو شیرین خوردم حس میکرم شکمم عین یه برکه پر از آب شده و  تو هم داری توش شنا میکنی و موقع راه رفتنم شکمم اینور و اونور تکون میخوره و صدای تو که  هی اون داخل تالاپ تولوپ می کنی را میشنیدم!

اما دیروز دیگه واقعا نمیتونستم نفس بکشم و رفتم دکتر و اموکسی سیلین داد و شربت دیفن هیدرامین و استامینوفن نوشت واسه خوردن این داروها تردید داشتم اما از چند نفر و یه متخصص زنان که پرسیدم گفتن اشکال نداره و ازدیشب که کپسول را خوردم تونستم شب راحت تر بخوابم اونقدر راحت که تا صبح خر و پف میکردم! صبح که نوید را بیدار کردم تا با هم صبحونه بخوریم گفت دیشب تا صبح از صدای خر و پفت نخوابیدم و ادای خرو پفم من رو در می آورد خندیدم و گفتم خوب بیدارم میکردی تا خرو پف نکنم (آخه من خیلی بدجنسم اگه بعضی وقتا خر وپف کنه یواشکی زیر پتو آنقدر تکونش میدم تا بیدار شه و دیگه خرو پف نکنه!!!) اما مهربونم گفت: اتفاقا اینقدر خوشحال بودم که بالاخره یه شب راحت خوابیدی و داری با خرو پفت اتاق رو میلرزونی حالا مهم نبود من یه شب نخوابم.

عسسسسسسسیسسسسسم قربونت برم نوید مهربونم تک ستاره قلبم  عاشقتم چون مثل تو ، تو دنیا کمه ماچقلب

و  اما تو خانم کوچولوی من!

من و تو از امروز وارد هفته 36 شدیم . دیشب که متوجه شدم باور نمیشد که اینهمه راه رو من و تو با هم اومدیم تو چی خانوم کوچولو باورت میشه؟!!!!یا اون داخل اینقدر بهت خوش میگذره که دیگه من و بابایی رو فراموش کردی؟ خوب شیکمم مامان رو واسه خودت زمین فوتبال کردی ها عسلکم!

دیشب از ساعت 1 تا ساعت 2 خیلی تکون خوردی اولش که همش سکسکه میکردی! وووووی قلبون اون هیع هیع کردنات برم عسسسسیسسسم بعدش شروع کردی به لگد بارون کردم شکمم مامان! اصلا حرکتهات قابل کنترل نیود و اولش از تکونات خیلی خوشحال شدم ولی نیم ساعت که گذشت و تکونات شدیدتر شد کم کم ترسیدم و فکر کردم میخوای بیای بپری تو بغلم! خلاصه دیشب خیلی من و بابات رو ترسوندی فینگیلیابرو

البته  این رو بگم که تقریبا همه کارهام کردم و  واسه آمدنت آمادم فینگیلی مامان!چند شب پیش هم واسه بار شونصد و هزارم لباسهات و ساکت رابستم!  اما شوما همون 10 آذر بیا زودتر نیای ها باشه مامانی؟ به این حرفهای بابات گوش نده که هر روز میاد بهت میگه پس کی میای زودتر بیا میخوام ببینم خسته شدم و این حرفا! حتی دیروز عمو فریدت هم زنگ زده  میگه ما خسته شدیم پس این الینا کی میادبیبینیمش؟!!!!عجبببببببب!متفکر

نه مامان جون شما کاری به این حرفها نداشته باش بمون همون جا ، جات خوبه میخوای زودتر بیای که چی بشه خانومی؟!!!!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (30)

مریم مامان عسل
18 آبان 90 13:06
سلام عزیزم. مواظب خودت باش. چه وقت سرما خوردنه؟ مشهد خیییییلی سرد شده. ما که با شعله های بالای بخاری هم گرم نمیشیم. راستی من برای اول آذر زایمان دارم. واسمون دعا کن. نی نی منم سالم به دنیا بیاد.


سلام گلم
گفتم که من ظرفیت سرما رو ندارم!!!
انشالا همه نی نی های آذرماهی سالم بدنیا بیان
مامان نینی طلا
18 آبان 90 18:05
سلام الینا جون.خاله جون شما به حرف کسی گوش نده همون 10 آذر با پسر من بیا انشاالله که دو تایتون حسابی پخته شده باشین


انشالا خاله جون
mamani helena
18 آبان 90 23:18
salam mona joon vay cheghadr dare zod migzare akh joon nemidoni che lezati dare vay ninito ke mibini tamame donyaro behet midan kheili movazebe khodet bash azizam faghat ye khaheshi on moghe saret shologhe vali akse elina joono zod bezar bebinim doset daram:doste khobam*


سلام پریسا جون درسته اینروزا انقدر واسه من زود میگذره که نگو! پریسا جون دعا کن تا اومدن الینا جونم جالم خوب بشه
مامانه میکاییل
19 آبان 90 6:13
عزیزه دلممممممممممم
چقدر از خاطراته بارداریت تکون خوردنها و سکسکه های الینا می گی لذت می برم یادش بخیر !!!
بچه داری واقعان کاره سختیه اما اینقدر شیرین و لذت بخشه که با جوون و دلت انجام می دی ؛ اصلان هم نترس تازه خوشحال باش که قراره روزهای شیرینی رو تجربه کنی .


سلام ملی جون
منم از همین سختیش میترسم!فکرش را بکن یه دخمل با دست و پاهای کوشمولو من باید 24 ساعت مراقبش باشم خیلی سخته!
مریم مامان ملینا
19 آبان 90 12:34
سلام منا جون
به سلامتی الینا جون 10 آذر میاد وانتظارت به پایان میرسه عزیزم
وای چقدر دلم واسه وقتی ملینا تو شیکمم وول وول میخورد تنگ شده.
یادش بخیر
میبوسمت


سلام مریم جون
مرسی مهربونم

مامان مانی جون
19 آبان 90 12:52
این روزا حسابی مواظب باش


چشم گلم
سحر مامان آراد
19 آبان 90 13:40
سلام منا جونم
چیز دیگه ایی نبود که بخوری گلم؟؟؟؟؟
ایشالا که بهتر بشی
مراقب الینا جونم باش


سلام سحر جون
چی بگم !!!!!

مرسی عزیزم
تو هم مواظب آراد جون باش گلم
مامان رهام و فرهام
19 آبان 90 14:02
سلام منا جوووونی
فکر کردم الی جون بدنیا اومده
اسم ملوسیه
خوشنام باشه
دختر گلت رو می بوسم البته نه توی شکمت میون اون همه آب
توی بغلت


سلام سعیده جون
نه عزیزم از امروز بشمار بیست روز دیگه انشالا میاد تو بغلم وقتی اومد از طرف تو و کلوچه هات یه بوس خوشمزه میذارم رو لپاش!
فاطمه
19 آبان 90 15:37
نگو منا جون که دلم خونه،اصلا این پسره قصد اومدن نداره،دلم میخواد زودتر ببینمش


واقعا؟حتما حسابی اون داخل داره بهش خوش میگذره نگران نباش انشالا به سلامت میاد تو بغلت عزیزم
مامان محمد پارسا
19 آبان 90 16:13
سلام عزیزم مواظب خودت باش زودی خوب بشی در مورد سوالت هم عزیزم داروهات هیچ مشکلی ندارن تو بارداری اگر با همین جواب میده مصرف کن عوارض نداره شربت دیفن هیدرامین رو هم تو ماههای آخر با احتیاط می گن مصرف کنید چون باعث خواب آلودگی می شه روی جنین هم تاثیر می زاره این خواب آلودگی من داروهای شما رو داشتم اما آموکسی جواب نداد و اریترومایسین 400 مصرف می کنم دیفن هم گاهی که سرفه هام زیاد می شه می خورم شما می تونی به جای دیفن از شربت آب لیمو +آب ولرم+یک قاشق عسل استفاده کنی معجزه می کنه



سلام عزیزم مرسی از راهنماییت منم دیفن هیدرامین رو فقط 1 بار خوردم و دیگه نخوردم
انشالا تو هم حالت زودتر خوب خوب بشه گلم
مامان محمد پارسا
20 آبان 90 8:59
سلام
ما دوباره اومدیم خاله جونی بهتون سر بزنیم بهتر شدید؟


سلام گلم
مرسی عزیزم بهترم البته اگه رعایت کنم و خوب استراحت کنم حالم بهتر تر هم میشه!
dp
20 آبان 90 10:19
سلام . ممنونم که به وبلاگ ملیسا سر زدید. انشالله که الینا شما ههم صحیح و سالم ÷ا به این دنیا میزاره و میشه همدم و مونس بابا و مامانش


سلام مرسی از دعای قشنگتون
محيا كوچولو
20 آبان 90 11:22
خاله بيشتر مواظب خودت باش الان موقع وزن گرفتن الينا جونه،
انشالله بزودي تولدش را جشن ميگيريم


مرسی عسسسسییییسسسسسم
mamani helena
20 آبان 90 12:46
salam mona joon omidvaram behtar shode bashi vali ye tosiyeye dostane sharbate difeno nakhori behtare man to hamelegim ke sarma khordam dr goft sharbato gherghere kon nakhoreshenshala zodtar khob beshi


سلام پریسا جون
امروز نسبت به دیروز که همش بی حال بودم و گلو درد وحشتناکی داشتم بهترم
به منم گفتن که اگه نخورم بهتره منم فقط 1بار که بدجوری گلو درد و سرفه میکردم خوردم (دیروز) و حس کردم تکونهای الینا خیلی کم شد و خیلی نگران شدم دیگه نخوردم
مرسی که به فکرم بودی عزیززززززززم
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
20 آبان 90 16:47
خدا بد نده منا جون. امیدوارم زود زود خوب بشی.


مرسی عزیزم
الهام مامان رامیلا
20 آبان 90 18:36
سلام مونا جان دیگه کم مونده منتظر عکسهای الیناخوشگله هستیم واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ناز بشی رامیلا هم 6 آذره کلا آذریها جیگرن
واسه تولدش بیا منتظرتم


سلام الهام جون
دعا کن الینا جونم صحیح و سالم باشه اینجا رو با عکس بارون میکنم!
دم همه دختر کوچولوهای آذری گرم!
نانی
20 آبان 90 21:13


منم از همینا واسه مانی جون!
یلدا
20 آبان 90 23:13
سلام منا جون بهتری عزیزم؟


سلام یلدای عزیز
میشه گفت بهترم!
لادن مامان مانی
21 آبان 90 9:09
سلام چطوری منا خانومی ؟ خوبی ؟ خوشی ؟ چیکار این نی نی کردی اینقدر تکون میخوره ؟ ولی خوبه که دیگه شبا میخوابی . سرماخوردگیت خوب شد ؟ مواظب خودت باش . به نی نی هم سلام برسون.


سلام لادن جون
بهترم عزیزم
من بخدا تقصیری ندارم این نی نی که همش فضولی میکنه تازه یادم رفت بهت بگم دیشب ساعت 11 کنار ظرفشویی ایستاده بودم از اون داخل یه لگد محکم حواله سینک ظرفشویی کرد که شکمم درد گرفت !!!! وای از دست این دختره فینگیلی!
چشم خاله جون تو هم مانی جون رو ببوس البته از طرف من نه الینا! h2)


یلدا
21 آبان 90 15:42
منا جون هوا اونورا چطوره؟
فردا پسرم از طرف مدرسه دارن میرن شلمچه می خوام بدونم چه جوریاست هوا؟ گرمه یا سرد؟

یلدا جون اینجا دوباره گرم و نیمه ابری و منتظریم یه بارون بزنه شاید هوابهتر بشه

كاكل زري يا نازپري
21 آبان 90 19:24
بابا ما هم طاغت مون تموم شده بياد زود تر اين فرشته كوچولو ديگه كي ميشه روي ماهشو ببينيم . شما هم بيشتر مراقب خودت ياش خانومي


زودتر نه عزیزم من به این کلمه آلرژی دارم! به موقع و سر وقتش بیاد انشالا!
چشم عزیزم
لادن مامان مانی
22 آبان 90 11:26
سلام اینم برو نگاه کن خیلی بامزهست همه چی مارک mother care


سلام کو کجاست لادن جون؟!!!!
فاطمه
22 آبان 90 12:41
سلام منا جون،کجایی؟نکنه نی نی نازت به دنیا اومده


سلام هستم عزیزم
نه جونم خیالت راحت باشه الینا جون هنوز سر جاشه!
مامان مریمی
22 آبان 90 14:33
ایشالا که زودی خوب بشی.... منا جون مراقب خودت باش این روزای اخری... به وبلاگ هانا هم بیا عکساشو ببین


سلام مریم جون وای عزیزم هانا کوچولو بدنیا اومد؟الان میام میبینم
خاله جون
22 آبان 90 17:49
سلام منا جون
مواظب خودتون باشید حتما همچنین الینا جون
منتظر الینای ناز هستیم


سلام عزیزم
مرسی گلم حتما
مامان گیسو
22 آبان 90 19:26
سلام عزیز دلم
واییییییییییی خوش به حالت
دلم برای روزهای بارداریم تنگ شده
خدا رو شکر که بهتری عزیزم
بوسسسسس


سلام گلم
مرسی عزیزم
مامان محمد پارسا
22 آبان 90 23:40
سلام عزیزم
سر کار رفتن که خیلی سخته قراره استعلاجی بگیرم و مثل شما بقیه اش رو از مرخصی های خودم استفاده کنم البته اگر موافقت بشه با درخواستم


سلام خانمی
واقعا درکت میکنم و سعی کن زودتر استعلاجی ات را بگیری تا بتونی خوب استراحت کنی عزیزم
مامی مائده
23 آبان 90 20:47
ایشالا که تا الان خوبه خوب شده باشی مونا جون. ما هم دعا میکنیم که الینا جون به موقع بیاد تو بغلت و عجله نکنه


مرسی مهربونم از دعای قشنگت
در اسمــــــان ها منتظـــرم باش...!
24 آبان 90 20:37
سلام
اینجا که همه مامانن
حالا ما که مامان نیستیم،کجا باید بریم ؟


سلام خانمی انشالا تو هم مامان میشی