الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

الینا فرشته کوچولو

بی صبرانه منتظرتم!

1390/6/16 10:11
3,752 بازدید
اشتراک گذاری

نه ماه دوتایی بودیم و یکی شمرده میشدیم

عزیز من !

خوشحال بودم که نصف جامو بهت داده بودم

یک جای مجانی با تمام امکانات

تو  هم مستأجر خوبی بودی! ساکت و آرام

بعضی وقتها

 از سر ِ دوستی ، تلنگری به دیوار میزدی

آره من میشنیدم

داشتی بزرگ می شدی

بار و بندیل سفر را می بستی

آخ که چقدر دلم برای آن لحظه ی شیرین بی تاب بود

آن لحظه که تو بیایی ......

                                                                                                        " کارول لین پیرسون"

 

امروز صبح رفتم و  تست دیابت بارداری را دادم ، چون دو مرحله ای بود باید یکساعتی را اونجا منتظر مینشستم . بعد از انجام مرحله اول تو شروع کردی به تق تق زدن بدجوری هم تکون میخوردی فکر کنم گرسنه ات شده بودی آخه من نباید صبحانه میخوردم .قربونت برم خیلی تکون تکون میخوردی نگرانت شدم دخملکم. نیم ساعتی همینطور تکون میخوردی اما وقت یدیدی این تکونا فایده ای نداره و خبری از صبحانه  مفصل هر روز نیست خوابیدی و اینقده دلم واست سوخت احساس گناه کردم مامانی ببخشید باشه عزیزم؟قهر نکنی با مننگران

بعد از آزمایشگاه رفتم کتابفروشی و چند تا کتاب خریدم :

رابطه مادر و دختر، رابطه پدر و دختر، چرا یک دختر به پدر و مادر نیاز دارد؟،لطفا پدر و مادر خوبی باشید ، ماساژ نوزادان و چند تا کتاب شعر به زبان کودکان

این بار دیگه مثل دفعات قبل واسه خودم کتاب نخریدم همشون مال تو بخاطر حضور قشنگت تو زندگیم هستند.  حتی فروشنده وقتی داشت حساب میکرد گفت : خیلی جالبه همه کتابهایی که خریدید با هم در ارتباطند و در مورد دختر هستند!

تو آزمایشگاه که بودم و یا حتی تو خیابون که قدم میزدم وقتی چشمم به مادر و دختری می افتاد که با هم اومده بوده بودن بیرون ، توی دلم به خودم میگفتم کی  میشه دختر منم بزرگ بشه  به سن            نو جوونیش برسه و من بزرگ شدن و خانم شدنش را ببینم و از بودن در کنارش لذت ببرم، همدم من بشه .... وای که نمیدونی چه آرزوهایی واست دارم عزیزم .

نمیخوام دوران نوجوانی ات مثل من باشه منکه بچگی ام همش توی جنگ و ترس از صدای آژیر سفید وقرمز بود و  هر چند وقت باید از اهواز میرفتیم بیرون یا شیراز یا اصفهان خونه دوستهای بابام بودیم و هیچوقت دوست خوبی تو دوران کودکی ام نداشتم و اصلا خاطره خوبی از اون موقع ندارم! بعد از اون هم که بزرگتر شدم و به سن بلوغ رسیدم با محدودیتهای دیگه روبرو شدم فقط بخاطر اینکه دختر بودم!

حق رفتن به تولد و مهمانی دوستام را نداشتم هر وقت کسی از همکلاسیهام من را دعوت میکرد با چه عذابی باید بابا و حتی بعضی وقتها دادش بزرگترم را راضی میکردم تازه اگه قبول میکردند کلی شرط و شروط واسم میذاشتن. هیچوقت با دوستام تنهایی بیرون نمیرفتم. همیشه دوست داشتم ناخنام را لاک بزنم اما هر بار اینکار و میکردم دعوام میکردم. همیشه بهم میگفتن یادت باشه تو دختری اینکار زشت اونکار رو نکن و....

نمیخوام کودکی و نوجوانی تو مثل من باشه و حسرت خیلی چیزها توی دلت بمونه دوست دارم از زندگیت لذت ببری و  دنیای قشنگت هیچ وقت بخاطر دختر بودن  کوچک نشه و کسی حق نداره بهت بگه چون دختری اینکار رو نباید بکنی و زشته عیبه!

خدا رو شکر نوید هم مثل من فکر میکنه و همیشه بهم میگه که نباید دخترمون را به زور و اجبار مجبور به کاری کنیم باید طوری تربیتش کنیم که خودش تشخیص بده کدوم کار درسته و اگه لازم شد ما فقط باید راهنماییش کنه

خوشبحالت دخترم که بابایی به این خوبی و مهربونی داری!

 

بعدا اضافه شد:

 مامانایی که نمیدونن واسه امروز غذا چی بپزن یه سر برن اینجالطفاً:

http://chibepazam.emshab.ir/

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامی مائده
15 شهریور 90 16:01
واقعا خوش به حال دخملی الان دیگه دوره و زمونه تغییر کرده و دخترا خداروشکر خیلی راحت تر زندگی میکنن و منم از این بابت خیلی خوشحالم


درسته مائده جان الان دیگه دوره فرزند سالاریه و بابا مامانا باید به ساز بچه هاشون برقصن!
مامان مانی جون
15 شهریور 90 18:26
راستش ماه های اول که هیچ چی نمیخوردم
سه ماه آخر هم خیلی کم واسه همین مانی جون 2400 بود
اما میگو تا میتونستم خوردم


میگن میگو هم مقویی هم واسه هوش بچه خیلی خوبه
فاطمه
15 شهریور 90 20:41
سلام
ممنون از نظرتون
اره هنوز كه اسم نداره؛اي شاالله ببينيم چي ميشه



سلام
پس حتما زود زود یه اسم قشنگ واسه نی نیتون انتخاب کنید
مهرناز مامان بندانگشتي
16 شهریور 90 9:50
سلام منا جان ممنون از اينكه به وبلاگم سر زدي و نظر گذاشتي منم همه مطالب وبلاگ قشنگتو خوندم اميدوارم دختر گلت صحيح و سالم بياد توي بغلت.چون همشهري عزيزم هستي لينكت كردم تا بتونم هميشه از خودت و ني ني ات خبر داشته باشم


سلام مهرناز جون چه جالب نمیدونستم که همشهری هستیم!
مهرانه مامان مهرسا
16 شهریور 90 10:42
سلام آپم با كلي عكس


سلام اومدییییم
الهام مامان رامیلا
16 شهریور 90 11:36
سلام منا جان بخدا می یام ولی شما نمی یایی مگم شاید ما رو دوست نداری
آره عزیزم از رو کتاب براش می خونم
منم کتاب مادر و دختر رو خریدم البته رابطه مادر و دختر نیست مادر و دختر خالی خیلی خوبه
کتابهای شعر کتابهای نی نی توپولی یه دختره
لالایی های کودکان
و کتابهای کوچک عشق
براش حامله هم بودم می خوندم بدنیا اومده هم می خونم
شما هم براش بخون راستی منا جان اسمش همون درسا شد یا نه
عزیزم خوشحال شدم که اومدی بازم بیا بوسسسسسسسسسسسس


سلام الهام جون
شرمنده عزیزم اگه بعضی وقتا فراموش میکنم بهت سر بزنم
یه دینا مممنون بخاطر راهنماییت
نه دیگه درسا منتفی شد عزیزم اسم بعدی رو بعدا اعلام میکنم!
الهام مامان رامیلا
16 شهریور 90 11:37
نی نی توپولی یه دختره
خوشگل و نازو تپله
لباش گلی موهاش سیاه
قشنگ تر از برگ گله

برای نی نی دخمل خودم


مرسی خاله جون چه شعر خوشکلی
mamani helena
16 شهریور 90 11:38
salam azizam.ma khobim shoma ham khobid?dokhmali chetore?vaghti raje be bachegiyat khondam yade khodam oftadam manam to ye khone ba hamchin sharayeti bozorg shodam .enshala ke betonim pedar va madaraye khobi bashim


سلام پریسا جون
ما هم همگی خوبیم

میبینی پریسا جون متاسفانه بچگی ههمون مثل هم بوده و همه یه وجه مشترک که همون تعصب خانواده و حساس بودن نسبت به دخترهاست را شامل میشه
پس چه خوبه که ما با دخترامون اینطور رفتار نکنیم و درعوضش در وجودشون اعتماد به نفس را تقویت کنیم چیزیکه من هیچوقت نداشتم!
مهرانه مامان مهرسا
16 شهریور 90 12:08
عزيزم من تو دوران بارداري براي مهرسا كتاب نمي خوندم اما از نوزادي كتاباي خيلي خوبي داره كه انشاءالله اگه خواستي بعداً در خدمتتون هستم


اوکی مرسی
مامان روژان و ني ني تو دلش
16 شهریور 90 14:00
منا جان سلام . از اينكه ميبينم انقدر نگراني ناراحتم. تو بايد مادر شادي باشي سعي كن به لحظه هاي خوب فكر كني و جنگ و سختي و ... خودت را براي هميشه دفن كني . بگذار دنياي دخترت كاملاً رنگي باشه . بچه ها هميشه به داشتن مادرهاي شاد و سر حال افتخار ميكنند و اولين عشق زندگيشون مخصوصاً اگه دختر باشن مادره . برات دعا ميكنم عزيزم . اميدوارم اين چند ماه هم به خير خوشي تمام بشه و روي فرشته كوچولوت را ببيني و ببوسي . يادت باشه ذكر و شكر اونيكه بالاسرته باعث آرامش بيشترت ميشه مواظب به خودت باش



سلام ناهید جان
عزیزم اینا جزئی از گذشته منه و شخصیت ورفتارهای من تحت تأثیر اون شرایط شکل گرفتن و هیچوقت نمیتونم اون دوران را فراموش کنم .
میگن گذشته چراغ راه آینده هر انسانه من با یا آوری گذشته نمیخوام و نمیذارم که دخترم دورانی رو که من پشت سر گذروندم را ببینه وتجربه کنه و به قول تو دنیایی قشنگ و پر از شادی را واسش آرزو دارم
مرسی عزیزم از راهنمایی و توصیات دخترای گلت را از طرف من ببوس



مامان ماهان
16 شهریور 90 16:50
سلام سلام خانمی خوبیییییییییییییییی
عروس گلم درسای نازم خوبه
قربونت برم چقدر قشنگ نوشتی اینا حرف دل منم بووووووووووووووود



سلام عزیزم
ما خوبی ماهان جون داماد گلم خوبه؟
اینا حرف دل همه هم نسلهای منه عزیزم
مامان نی نی طلا
17 شهریور 90 0:43
مادر شدن این چیزارم داره عزیزمفقط دعا کن آزمایشت خوب باشه وگرنه... آزمایش من مشکوک به قند بالا بود دکتر دوباره برام تکرار نوشت با این تفاوت که این بار 4دفعه هر یک ساعت یه بار باید خون میدادم!!!خیلی وحشتناک بود


واااای خیلی وحشتناکه الان که دیگه مشکلی نداریی؟
پونه
17 شهریور 90 8:08
سلام خوبی خانومی خوشحالم از آشناییتون
ایشالا به سلامتی


سلام پونه جون
منم از آشنایی با شما ودختر گلتون خوشحالم عزیزم
مامان نی نی گولو
17 شهریور 90 12:49
سلام عزیزم
مرسی از اینکه بهم سر زدی وجه اشتراک ما مامانا همه یکیه منم مثل شما انشاالله جواب آزمایش خوب باشه و مشکلی نداشته باشی خوش به حال مسافر کوچولو که مامان به این خوبی و با سلیقه ای داره و از حالا به فکر آینده اش هست


سلام مامان نینی جوون
مرسی عزیزم . وارد شدن به دنیای مادر شدن در کنار خوبیها وقشنگیهایی که داره کلی استرس ونگرانی واسه آینده فرزندمون هم بهمراه خود داره وبه قول تو همه مامانها مثل هم هستیم
مامان مانی جون
17 شهریور 90 19:18
الهی بین هیچ مامان و بچه ای فاصله نیوفته


الهی آمییییییین




نانی
18 شهریور 90 0:42
ایشااله به زودی و به سلامتی نی نی گلتون میاد. مواظب خودتون باشین


چشم نانی جان حتما!
مامان نیایش
18 شهریور 90 16:39
سلام به مامان بی قرار و دختر صبورش
بچه ها همیشه آرزوهای مادر و پدرشون هستن به امید برآورده شدن همه آرزوهای خوب
ان شا الله که به سلامتی به دنیا بیاریش و به خوبی هم تربیتش کنی


سلام مامانی دختر گلی!
مرسی عزیزم بابت دعای قشنگت
مامان نیایش
18 شهریور 90 17:50
خصوصی داری عزیزم


دیدم عزیزم
مرسی خانمی