الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

الینا فرشته کوچولو

هفته بیست و پنجم و مودار شدن دخترم!

1390/6/5 12:32
1,596 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم دختر مامان ! تو الان 25 هفته ای شدی!

تو نی نی سایت نوشته بود که الان دیگه موهات در اومده ، پوستت صاف شده، رنگ و حتی حالت موهات معلوم شده دیگه داری خوشکل میشی ها مامانی!

 خیلی دوست دارم بدونم که چه شکلی میشی و شبیه کی هستی؟ صورت ماهت رو ببینم دست بکشم رو مو های قشنگت بوشون کنم! یه دل سیر نگات کنم و ببوسمت! میتونم حدس بزنم که موهات فلفلی میشن!چون من و بابایی هردو بچگیامون موهامون فرفری بوده! تو هم یه دختر ناز مو فرفری میشی! الهههههههی قربونش برم من!

هفته قبل شب 21 ماه رمضان من و تو و بابایی تا نزدیکای سحر بیدار بودیم و دعای جوشن کبیر رو خوندیم .  قرار بود من برم خونه مامانم چون هرسال بقیه خواهرا با بچه هاشون واسه احیا میان اونجا و تا صبح باهم دعا و قرآن میخونن اما من نشد که برم و قسمت این بود که بمونم پیش بابایی. داشتم مراسم احیا را که تلویزیون از حرم مطهر امام رضا(ع) پخش میکرد میدیدم که دوباره دلم پرکشید و رفت تو حرم .یادش بخیر زمانیکه  مجرد بودم هر وقت قصد مسافرت داشتم اولین جاییکه دوست داشتم  برم رفتن به مشهد بود و دو سال پشت سر هم  واسه عید و  تابستون کنار حرمش بودم خیلی دوست داشتم که بازم امام رضا من را بطلبه و اینبار به همراه بابایی و تو فرشته کوچولوم برم اونجا به نوید گفتم و اونم قول داد که وقتی تو بدنیا بیای 3 تایی با هم بریم زیارت.

وقتی شروع به خوندن دعا کردیم تو خواب بودی اما وقتی رسیدیم به فراز 60 تو بیدار شدی و یهویی تو دلم تکون خوردی این بار دیگه تکونات بیشتر از قبل بود به نوید گفتم و دستش را گذاشت روی شکمم و تونست واسه اولین بار تکونهای تو رو حس کنه خیلی خوشحال شد و واسه سلامتیت دعا کرد منم از تو خواستم که با اون دل آسمونیت واسه همه نی نی ها یی که تو دل مامانشون هستن ، واسه مامانهایی که نی نی میخوان اما هنوز باید صبر کنن ، واسه مامانهایی که بچه هاشون مریضن و منتظر شفاشون هستن ، واسه همه اونهایی که تو دلشون حاجت دارن و امشب دستاشون را بالابردند و نگاهشون به سفره رحمت خداست دعا کنی.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

سحر
5 شهریور 90 12:49
سلام خانم چه عجب
بالاخره ما شما رو رویت کردیم داشتم تو آسمونا دنبالت میگشتم....

درسا جونم چه طوره میبینم که داره روز به روز خوشگلتر میشه
وایییییییی ما همیجوری داره دلمون غش میره


سلام سحر جون
چرا تو آسمونا هیمن جنوبی ترین و گرمترین نقطه ایران هستیم در خدمتتون!

آره سحر جون منم همینطور وقتی وضعیت هفته به هفته دخملی را میخونم هی میشینم پیش خودم تجسم میکنم که الان چه شکلی و چکار میکنه وووووای دلم واسش خیلی تنگ میشه سحری
مامان ماهان
5 شهریور 90 17:09
سلام منای عزیزم خوبیییییییییییییییییی
طاعاتت قبول .....
قربون نانازم برم که بیدار شده تا دعا رو گوش بده
دووووووووووووووووووست داررررررررررررررررررم جیییییییییییییییییییییییییییگر


سلام مامانی
مرسی عزیزم از شماهم قبول باشه
ما هم دوسسسسسسسستون داریم هم شما هم ماهانی جون رو
مامان نخودچی
5 شهریور 90 23:57
خواهرجون سلام
مرسی از این که به وبلاگمون اومدی از معرفی کتابتم ممنونم
بهم کمک کن که چه جوری جواب نظرهارو بدم


سلام مامان نخودچی
خواهش میکنم خواهر!
وقتی وارد قسمت تایید نظرات شدی پایین هر نظر نوشته پاسخ روی اون کلیک کن و یه صفحه دیگه واست باز میشه که میتونی جواب نظرها رو بنویسی و در آخر تاییدش کن همین دیدی چه آسون بود!


مامی امیرحسین
6 شهریور 90 1:25
به به دختر مو فرفری خودم
ایشالا زودتربیاد و مامان مونا جونشو از انتظار در بیاره.
مونا جون تو که زائر بودی و دلت پر میکشه ما چی بگیم که مجاور و متولد اون شهر شهادت بودیم و حالا دیپورت شدیم ....
با اجازه لینکیدمت


انشالا قسمت بشه که دوباره برگردی مشهد بعدش مارو دعوت کنی بیایم اونجا! منم که لینکیده بودمت



مامی مائده
6 شهریور 90 9:17
طاعات و عباداتتون قبول باشه. من و دختری هم واسه همه اونایی که گفتی دعا میکنیم.


مرسی مائده جون
چکار خوبی میکنی عزیزم ما رو هم دعا کن گلم
تیرداد
6 شهریور 90 11:49
درسا خانوم!ابرو کمون!مو فرفری!جیگر خانوم!!!


همه مامانا با نی نی های تو شکمشون
حالا دست دست دسسست
حالا پاشن قر غر قر غر....
مامان مانی جون
6 شهریور 90 11:51

ای جونم مودار شدنت
مانی جون من که کچل به دنیا اومد


نکنه فینگیلی منم کچل کچل کلاچه باشه!
الهام مامان رامیلا
6 شهریور 90 13:16
سلام منا جون وای که دخملت آذر ماه بدنیا می یاد خیلی نازن بچه های آذری و رامیلای من کمی مو داشت ولی کم کم موهاش داره بلند میشه و دخمل توهم موداره و اگر کچل باشه بازم خوشگله



سلام الهام جون
آره عزیزم دخترم مثل باباش آذری میشه آخه نوید هم متولد آذره
چه کچل باشه چه گیسو بلند عزیز دل منه قربوننننننش
نانی
6 شهریور 90 13:39
نااااااااااااازی . ایشااله یه دختر گیسو طلا بدنیا بیاد


مرسی نانی جون
شیرین
6 شهریور 90 15:08
سلام عزیزم...ممنون که بهم سر میزنی.
جالبه که همه ی دوستای من نی نی هاشون دخترن.
ایشالله که درسا جووون به سلامتی به دنیا بیاد...زایمانم نزدیکه برام دعا کن.
بوووووووووووووووووووس.


سلام شیرین
خوبی مامانی؟
آخه من شنیدم که میگن سال 90 سال دختراست! واکثر نی نی ها دخملن!
انشالا زایمان خوبی داشته باشی و نی نی گلت به سلامت بدنیا بیاد شیرین جون موقع زایمانت من و درسا و بقیه نی نی ها را فراموش نکن و دعامون کن
مامان نخودچی
6 شهریور 90 16:25
مناجون سلام
مرسی فدات شم به وبلاگ سر زدی بازم ازاین کارا بکن.
کمک می خوام ازت


مریم جون
عزیزم من آدرس وبلاگت را ندارم
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
6 شهریور 90 16:41
وای منا جون هر روز که می گذره درسا جون بزرگتر می شه و تکوناش هم بیشتر می شه.
راستی خانومی ما رو هم دعا کن


سلام سعیده جون
درسته اینروزا با تکوناش منم تکون میخورم خیلی بیشتر از قبل شده این فینگیلیمون!
محتاجیم به دعا عزیزم
مامان نیایش
7 شهریور 90 0:41
الهی فدات شم خوشگل خانوم
یاد اون زمانای خودم انداختیم مامانی آخی یادش بخیر لحظه به لحظه اش همش انتظار بود و انتظار چه انتظار زیبایی
پیش ما هم بیا


سلام مامان نیانیش جون
چه خوبه که ازون وقتا خاطرات خوبی را داری و خوشحالم که با خوندن اینجا دوباره خاطرات قشنگت واست تذاعی شده
چشم عزیزم من دیروز اومدم بهت سر زدم اما فرصت نشد واست نظر بذارم. میبینی چه دل بدل راه داره بجاش تو اومدی و نظر گذاشتی
مامان عیسی
7 شهریور 90 9:55
سلام عزیزم خوبی خوشی سلامتی
منم هر سال میرفتم مشهد آخرین باری که رفتم عیسی تو دلم بود و دیگه نرفتم تا مهر که شاید قسمت بشه و بریم
به نظرم اگه میتونید الان برید وقتی به دنیا بیاد خیلی سخت تر میشه
من که بخاطر سختی هاش بیش از سه سال محروم شدم از زیارت
تا دو ساله بشه که نمیدونی کی شیر میخواد کی نیاز به تعویض داره و ........ یه وقت تو حرمی واجب میشه تعویضش کنی
سر نمازی گشنه میشه و شیون میکنه ووو
تازه تا دو سالگی همیشه باید با یه ساک بزرگ این ور و اون ور بری خودش هم که باید بغل کنی دیگه نور علی نوره
راحتیت برای این روزاست جیگرررررررررر
وقتی اومد علاوه بر فیض دیدن رو.ی ماه و موی فری و بو کردن دستای کوچیکش فیوضات دیگه هم نصیبت میشه هههههههههههههه
راستی عزیزم من دست دردم به احتمال خیلی زیاد مربوطه به مشگله گردنم که سالهاست درگیرشم این مدت کارم زیاد بوده دردام تشدید شده
نیازمند دعا گویی شما و فرشته کوچولوت هستم این روزا عیسی هم زیاد میگه خدایا مامانم شفا


سلام اعظم جون
منم اینروزا خیلی احساس خستگی میکنم و حس میکنم کم کم داره بارم سنگینتر میشه!
اتفاقا من برنامه ریزی کرده بودم که توی 6 ماه مرخصی زایمانم برم مشهد اما تا حالا به این چیزایی که تو گفته بودی فکر نکرده بودم خوب شد گفتی !اما الان فکر کنم واسه تو و عیسی جون موقع خوبی باشه واسه زیارت کردن تو مهرماه هم حرم خلوت تره راحت تر میتونی زیارت کنی اما حواست باشه هوا بارونی نباشه چون تو باروم اونجا اذیت میشی.
اعظم جون فعلا همین بو کردن و بوسیدن نی نی را عشقه بقیه فیوضاتشم بمونه به موقعش!
تو که یه فرشته کوچولو داری با یه قلب آسمونی که مطمئنم دعای اون زودتر از من به عرش خدا میرسه اما فقط دعا کافی نیست حتما برو یه درمون درست حسابی بکن و پشت گوش ننداز
عیسی جون را ازطرف من محکم بغل کن و ببوسش این گل پسر مامان رو!


مامان نخودچی(مریم)
7 شهریور 90 10:44
منا جون خواهر سلام خواهر برام دعا کن من دخترخوبی برا بابام نیستم فقط به درسا بگو برام دعاکنه تا گره این مشکل بازبشه منا دارم میمیرم از دوری... خواهر.... -------------------------------------------------------------------------------- سلام مریم جون عزیزم خودت را ناراحت نکن و ایمانت به خدا رو از دست نده به خدا توکل کن و تموم مشکلاتت را بسپار به او
مریم
7 شهریور 90 14:59
سلام منا جون
امیدوارم حالت خوب خوب باشه
درسا جون هم که حتمن خوبه و موهای فرفریش مبارکش باشه.


سلام مامان مریمی خوبی عزیزم؟
دلم واست یه ذررررررره شده بود نو خوبی ملینا جون خوبه؟ من و دخترم خوبیم مامانی
یلدا
7 شهریور 90 15:32
ای جانم دختر مو فرفری
منا جون از من میشنوی قبل زایمان برید بعدش کلی دنگ و فنگ داره من که دو تاشونم پشت هم بودن چند سالی اصلا مسافرت نتونستیم بریم



یلدا جون الان بخاطر وضعیتم میترسم برم مسافرت چون الان تقریبا آخرای ماه 6 هستم دیگه باید بذارم واسه بعدن با فینگیلیمون بریم!
مامان نخودچی (مریم)
8 شهریور 90 0:22
منا جون سلام
اسم وبلاگ ما منتظرت هستیم
حتما بیا کارت دارم


مریم جون دلبندم گشتم نبود!
آدرس لینکت را بذار واسم نه اسم وبلاگت باشه عزیزم؟
مامان نخودچی (مریم)
9 شهریور 90 9:07
منا جون سلام
عیدت مبارک خواهر
http://1735321.niniweblog.com/
منتظرت هستیم


سلام مریم جون عیدت تو هم مبارک مریمی
ما هم اومدیییییم!!!!
مامان مانی جون
9 شهریور 90 13:50
راستی در مورد سونو اصلا باور نکن وزن و قد رو تقریبی میزنه
واسه مانی جون 35 هفته 2500 زده بود اما مانی جون 38 هفته 2400 دنیا اومد


اتفاقا منم تعجب کردم که چطوری میتونن وزن نی نی را تشخیص بدن .پس نمیشه زیاد به وزن سونو اطمینان کرد!!!!
مامان نی نی گولو
10 شهریور 90 14:37
سلام عزیزم
عیدت مبارک انشاالله سال بعد با دخمل نازت شب های احیا را در جوار حرم امام رضا (ع) هستی ما رو هم دعا کن


سلام مامانی
عید شما هم مبارک
مرسی عزیزم
یاسمن
12 شهریور 90 12:55
سلام . عزیزم. من هم موقع بارداری نگران این موضوع بودم. با یک کارمند ثبت احوال صحبت کردم گفت اگر یک کپی از شناسنامه کسی که اسمش الیسا هست ببرید ثبت احوال قبول می کنند چون این قانون ثبت احوال است که اگر یک اسم را ثبت کردند نمی توانند از ثبت اسم های دیگر ممانعت کنند . من خیلی اتفاقی در بیمارستان محل کارم یک نوزاد به اسم الیسا بستری کردند و من با مامانش صحبت کردم و کپی شناسنامه اش را گرفتم اون نوزاد متولد کهکیلویه بود . من هم این کپی را بردم ثبت احوال شیراز و برای دخترم به این اسم شناسنامه گرفتم. اگر خواستید می توانم کپی شناسنامه الیسا را برایت بفرستم.
اگر خواستی ادرس ایمیلت را برام بفرستید.


سلام یاسمن جان
خیلی جالبه نمیدونستم که از این روش هم میشه واسه اسم دار کردن نی نی هامون استفاده کرد!
عزیزیم حتما اگر تصمیمم قطعی شد که الیسا بذارم مزاحمت میشم
به هر حال مرسی بابت لطفت خانمی
mamani helena
12 شهریور 90 14:35
salam azizam enshala in roza be khobi separi mishe va ma bisabrane montazere didane axaye dokhtare goletim.dost dashti be ma ham sar bezanmovazebe khodet bash mamane mehrabon


سلام مامانیش
مرسی عزیزم
اومدم وبلاگ نی نیتون را دیدم