هفته بیستم و صدای تق تق دلم!
دخترم (وای اولین باریکه اینطور صدات میزنم!) دخترم دخترم دخترم ......... نازنینم . عسلم . زندگیم . نفسم .
الان 20 هفته است که من و تو با هم هستیم نصف راه را برای در آغوش گرفتنت و دیدن روی ماهت اومدم بین من و تو کوه بزرگی قرار گرفته که برای رسیدن به تو من باید به تنهایی از این کوه عبور کنم و الان رسیدم به بالای کوه و نصف مسیر را اومدم و هرچه بیشتر ازین مسیر میگذرم بارم سنگین تر میشه و با دقت بیشتری باید قدمهام را بردارم تنها چیزی که به من امید وانرژی میده شوق دیدن تو هست دخترم پاره ای از وجودم هدیه آسمانی من، پس تا پایان راه صبر کن تا وجود نازنینت پاداش من در خط پایان باشد.
چند وقتی بود که منتظر تکونهات توی دلم بودم و بعضی وقتا سر بسر نوید میذاشتم که دخترت مثل خودت تنبله و حوصله تکون خوردن نداره! اما امروز صدات را از اعماق وجودم شنیدم صدایی مثل در زدن .تق تق تق میدونم با این در زدنت میخوای وارد قلبم بشی و خودت را عزیزتر کنی . عزیزم همه قلب من سهم توست .
چه حس قشنگیه با هر حرکتت ، دلم تندتر میزنه وجودم پر از شادی میشه .
محل رخ دادن اولین حرکت:
امروز صبح نوید واسه صبحونه نون سنگک خرید و من و نی نی توی اداره نوش جان کردیم . بعد از صبحانه مدیر محترم زنگ زدن که جلسه داریم تا یه ساعت دیگه بیا سالن اجتماعات . جلسه با نماینده های شرکتها بود که همه مرد بودن و من چند وقتی بود ندیده بودمشون و حالا با این وضعیت شکم گرد شده باید میرفتم تو جلسه! آخرین نفر رفتم و کنار یکی از همکارهای خانم نشستم و شکمم را زیر میز قایم کردم! چند دقیقه بعد از نشستنم بود که حس کردم یه چیزی تو شکمم داره تکون میخوره اول فکر کردم بد نشستم و کمی جابجا شدم .بازم صدای تق تق اومد فهمیدم نه بابا این دخملی ما از حضور تو جلسه بسی مشعوف گشته و داره اظهار خوشحالی میکنه . از تکونهاش خنده ام گرفته بود اینقدر خوشحال شده بودم که میخواستم همون وسط جلسه با هر تکونش بلند شم برقصم!
به نوید مسج زدم :بابایی بالاخره نون سنگک کار خودش را کرد و نی نی داره تکون تکون میخوره! جواب داد :نبض قلبم در فراقت بی قراری می کند در هوای دیدنت لحظه شماری میکند.
و اما و اما اسمی که من و نوید انتخاب کردیم :
دُرسا
هم معنی قشنگی داره هم اول اسمش به فامیلیش میخوره
البته به قول نوید از اونجاییکه من خردادی هستم تا یه ماه دیگه نظرم عوض میشه!
خوب دیگه از امروز با توجه به حرکتهای دختر گلم که بالاخره اظهار وجود فرمودند به جای فینگیلی ایشان را به اسم زیباشان درسا صدا میزنیم .