الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

الینا فرشته کوچولو

نفسم تویی

1390/9/28 14:51
5,694 بازدید
اشتراک گذاری

مشخصات الینا موقع تولد:

وزن:3کیلو و 80 گرم(80 گرمش خیلی مهمه خیلی!)

قد: 49 (قد و بالای تو رعنا رو بنازم)

دور سر:33.5 (دورت بگردم مامان)

دور سینه:31( درد و بلات تو جونم نفسم)

تاریخ تولد:90/9/10 (با ارزش ترین هدیه تولد باباش)

ساعت تولد:7.35 صبح (دخترم از حالا سحر خیزه!!)

 

تو این مدت کمی که وارد زندگیم شدی تمام هستیم ، نفسم ، عشقم ، وجودم ،لحظه لحظه زندگیم توی یه کلمه خلاصه شده : الینا 

وقتی آروم تو بغلم خوابیدی ، محو تماشات میشم و از نگاه کردن به صورت ماهت سیر نمیشم ، چه معصومانه تو آغوشم به خواب میری . بغلت میکنم  بوت میکنم عطر تنت بهترین عطر دنیاست  گونه هام را روی گونه های سرخ و پوست لطیفت میکشم  بازم  و بازم و بازم بوت میکنم ازین بو و از بودن در این دقایق سیر نمیشم.

تو برای من بهترین و قشنگترین  هدیه از طرف خدا هستی  هدیه ای که در وجود نازنینش روح پاک خدا دمیده شده . خدایا از تو بخاطر هدیه به این قشنگی سپاسگذارم.

 

 

 

عسیییییییسم قربون پاهای کوشمولوت برم که دقیقا مثل من میخوابی

لا لا لالا بخواب دخترم!

مامان این بابایی اومد من را بخوابونه خودش خوابش برد که!

بابایی بیدار شو ببینم 

 

الینا و کوثر وعلی 

 

روز بعد اضافه شد:  دارم 2باره  برمیگردم خونه مامانم ! از یه طرف الینا خیلی بغلی شده  و همش میخواد تو بغلم باشه  حتی موقع خوابش منم نصف روز تنهام و به تنهایی از پس کارهاش و کارهای خونه بر نمیام  و از یه طرف دیگه همه بهم میگن برگردم و خوب نیست بیشتر وقت تنها میمونی حتی پدر شوهرم دیشب وقتی متوجه برگشتن ما شد زنگ زد به نوید و اولتیماتوم داد که زود همین امشب منا رو برمیگردونی پیش مامانش تا الینا اذیت نشه!

ماهم تصمیم گرفتیم که امروز بعد از ظهر دوشنبه 28 آذر دست از پا دراز تر بار وبندیلمون را جمع کنیم و برگردیم خونه مامانم! 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (30)

sahar
27 آذر 90 9:41
آخه من میخوام بدونم کی این تحفه تو رو چشم میزنه که واسش چشم نظر گذاشتی !
با اون چشمای ژاپنیش که وا نمیشه !

میگم الینا جونم !
لپ بدم خدمتتون .

منا حسین من هم همینقده لپ داشت
یادش به خییییییییییییییییر
برات خوشحالم دوس جون .
مادرانه های خوبی داشته باشی .


کی گفته الینای من چشماش ژاپنیه!ها؟؟؟؟دخملم چشماش را با ناز باز میکنه

گول این لپاش رو نخور همش بادن !
مرسی سحر جون بابت کامنتهات عزیزم




sahar
27 آذر 90 12:15
اومدم بنویسم نبات هم کلی لپ داشت ولی هممممش رفت دلم نیومد انرژی منفی بدم گفتم بذار با دختر لپوش خوش باشه



الینا هم داره کم کم لپاش کوچولو میشه
مامان نیایش
27 آذر 90 13:22
سلام خانومی اول اینکه به الینا جون میگم خوش اومدی به خونه ات عزیزم ان شا الله که سالم باشی همیشه و همین طور ناز بزرگ شی و دل ببری از مامانی


مرسی عزیزم
mamani helena
27 آذر 90 14:40
vay khoda akhe in age inja bod ke mikhordamesh elahi khale ghorbone ghado vaznet bere .mona joonam ghadre in rozaro bedon kheili badan delet havasho mikone
محيا كوچولو
27 آذر 90 15:40
همه بابا ها همينجورين!
خاله، يه شعر براي الينا جون و دوستاي گلم گفتم، ببينيد مي پسندين؟!


واقعا؟!!!

باشه عزیزم اومدم
مریم مامان ملینا
27 آذر 90 16:09
سلام مناجون
کار خوبی کردی که تو وبلاگ الینا جون چشم نظر گذاشتی
الهی قربونش برم پس خیلی ریزه میزه بوده موقع تولد.....
امیدوارم بتونی به خوبی از پس اموراتش بربیای.فقط اگه خسته شدی به آیندش فکرکن روزای خوشی در انتظارته با دختر نازت


سلام مریمی
اینهمه من پف کرده بودم الینا همش 3 کیلو بود!
از خستگی و بی خوابی نگو که کلافه ام!
mamane Ali
27 آذر 90 17:38
آخی عزززززززززیـــــززززم .. آدم دوس داره لپاشو گاز بگیره


حریر
27 آذر 90 18:22
سلام منا جان
چقدر سوپرایز شدم من امروز سراغشو از خاله اعظمش گرفتم گفت عکساشو گذاشتی اینجا
ماشالله چه دختر خوشگلی داری
کارت خیلی سخت شد منا جان دخترای خوشگلو رو هوا می برند
و چقدر شبیه خودته مخصوصا لباش
میگم به نظر میاد موهاش کم نباشه پس چرا تو عکس ننداختی ببینیم کچل نیست
عزیزم امیدوارم قدمش براتون خوش یومن باشه و برای مامان باباش بهترین خاطرات رو بسازه


سلام عزیزم
مرسی از لطفت خانمی
اوووه نیستی که ببینی از حالا چقدر خاطر خواه داره این فینگیلیه!علی پسر دایی اش (همونکه عکسش را گذاشتم)هر روز از تهران زنگ میزنه سراغش رو از مامانم میگیره و میپرسه الینا بزرگ شده یا نه؟؟!!!!

مامان مانی جون
27 آذر 90 23:17
وای نگید این حرفا رو
مانی من که دنیا اومده بود اینقد زشت بووود
پس که ریزه بود
حالا اگه داستان خاله سوسکه نباشه
ماه شده ماه
ببین این الینا جونم چه فرشته ای بشه


دخمل منم درست مثل خاله ریزه است!خصوصا بعد از شیر خوردنش که لباش رو غنچه ای میکنه!
ملی مامانه میکاییل
28 آذر 90 8:12
یادته دوست جون منتظر بودی تو هم بیای از عشقت به الینا بگی . ..
کف پاشو از جای من ببوس قوربونش برم


آره یادمه ملی جون
وای قربون اون کف پاهاش برم من دیشب داشتم به نوید میگفتم که پاهای کوچولوش من را یاد پاکنهای زمان بچگیمون میندازه که مثل کف پا بودن!

یلدا
28 آذر 90 15:47
ای جانــــــــــــــــــــــــــــــم خداییش جیگره این دخملی
مراقب خودتون باشید


مامان کیان
28 آذر 90 18:53
ای جاااان دخملت از پسر من یک ساعت و نیم بزرگتره
مامی مائده
28 آذر 90 20:58
ای بابا چه زود جا زدی دختر یلداتون پیشاپیش مبارک
خاله جون
28 آذر 90 23:42
محفل آریائی تان طلائی ? دلهایتان دریائی شادیهایتان یلدائی ? پیشاپیش مبارک باد این شب اهورائی . . .
صونا
29 آذر 90 1:56
وای قدم نورسيده خيلی مبارکه انشاالله زندگيتون با وجود اين نی نی خوشگله شادتر و پر برکت تر باشه
مامان تربچه
29 آذر 90 8:04
الهییییییییییییییی چه خوردنیه منا جون 19 روز هم خیییییییییلی زوده برا اینکه مستقل بشی تا 40 روزگی بمون پیش مامانت
مامی امیرحسین
29 آذر 90 12:11
سلام منا جون.قربون اون الینای بانمکت برم.خیلی خوشمله.خدا حفظش کنه.نری خونه مامانت دیگه پست نذاریا...ما منتظر دیدن عکسای الینا هستیم
فرناز مامان رادین
29 آذر 90 14:23
با یه تاخیر 19 روزه تولدت مبارک الینا جون.به دنسا خوش اومدی. همیشه شاد یاش
مامان گیسو
29 آذر 90 14:38
سلام عزیز دلمممممممممممم وایییییییییییی یک دنیااااااااااااا تبریک خیلی خوشحال شدم بوسسسسسسس
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
29 آذر 90 17:25
کار خوبی می کنی عزیزم. منم تا 1/5 ماهگی تنها نموندم.
مریم مامان عسل
29 آذر 90 17:49
وای فدای اون لپاش بشم من! منا جون هی میری هی میای ما رو منتظر میذاری! بابا یکم از من یاد بگیر! سر 10 روز مستقل شدم! زود بیا منتظریم. منم آپم بیا.
سمانه
30 آذر 90 14:35
موناااااااااا خیلی خیلی تبریک برای این فرشته خوشگل!واقعا خدارو شکر که به سلامتی دوران بارداری رو تموم کردی و این فینگیلی تشریف آوردن!خیلی خیییییییییییییییلی ماهه.جدی میگم.بهت گفته بودم که آذر ماهی ها خوشگلن!اینم نمونه ش!سحر رو هم ول کن.دختر نداره اونجاش داره میسوزه!!! یه دنیا بوس و آرزوی خوب برای الینا کوچولووو!
مامان مانی جون
30 آذر 90 18:33
یلداتون مبارک
mamani helena
30 آذر 90 23:43
و پائیزثانيه ثانيه میگذرد.یادت نرود..اينجا كسى هست كه به اندازه ی تمام برگهای رقصان پائیز برايت آرزوهای خوب دارد يلدا مبارك
مریم مامان ملینا
1 دی 90 12:02
منا جون عزیزم غصه ی بغلی شدنشو نخور و یه وقت بهش سخت نگیری بگی بذارمش روی زمین عادت کنه بغلی میشه، بچه ها هر روز رنگ عوض میکنن. دوماه اول یه مقدار تنها بودن سخته پیش مامانت بمون عزیز دلم. میبوسمت و امیدوارم با الینا جون خوش باشی
سحر مامان آراد
2 دی 90 19:51
واییییییییییییییی نفس خاله چه جیگری خاله واقعا اون 80 گرمت خیلی مهمه عسسسسسسسسییییییییسم مراقب بابا نویدت باش بوس بوس الینا جونم
مرضیه (مامان نیکان)
4 دی 90 14:59
مبارکهههه ایشالله 3 کیلو که خیلی خوب و نرماله. جوووووووووونم راستی اگه دوست داشتی به منم سر بزن
مامی امیرحسین
5 دی 90 15:19
فکرکنم رفتی که رفتی!نظرمارم تاییدنکردی که
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
5 دی 90 15:23
وااااااای منا جون مواظب آقای پدر باش خانم کوچولو رو له کردن. قربونش بشم چه ملوس شده.ماشاالله
سحر مامان آراد
6 دی 90 0:35
الینا جونم
ممنونم بابت اس ام اس خوشگلت
ایشالا همین روزا 1 ماهت میشه تلافی میکنم عزیز
منا جونم ممنونم که به یادمونی


من همیشه به یاد آراد جون هستم خاله جون
خواهش میکنم گلم