الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

الینا فرشته کوچولو

چهلمین روز با هم بودن

1390/10/21 16:48
3,904 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز چهلمین روز از روزهای زندگی شیرین الینا جون فرشته کوچولوی زندگیم تموم شد .

چهل روز و چهل شب که الینا وارد جمع دونفره ما شده  و کل زندگیمون را زیر و رو کرده! حسابی من و باباش را عاشق خودش کرده. من که اونقدر وابسته اش شدم که حتی وقتی کنارم  خوابیده دلم واسش تنگ میشه دوست دارم زودتر بیدارش کنم تا اون چشمهای قشنگش را ببینم.

الینا چند وقتی هست که  سعی میکنه بخنده و صداهای بامزه ای را ازخودش در میاره و داره سعی میکنه آغو آغو کنه ! یه مدتی که خواب شب را از من گرفته و تا صبح من و الینا با هم بیداریم اون شیر میخوره من قربون صدقه اش میرم  واسش شعر میخونم لالایی میخونم بعد برمیگرده نگام میکنه و یه لبخند قشنگ بهم میزنه و با اون چشمای گردش تو چشام زل میزنه و حسابی دلبری میکنه  بعضی شبا واسه اینکه موقع شیر دادنش خوابم نبره تلویزیون را روشن میکنم و ساعت 4 صبح میشینم سریال ترکی نگاه میکنم! خلاصه من و دخترم شبا عالمی واسه خودمون داریم!

بعضی شبا الینا بدجوری گریه میکنه گریه که نه جیغ میکشه و بخودش میپیچه و خوب شیر نمیخوره و من نمیوتنم آرومش کنم و  دل من و باباش و کل مجتمع را با صدای گریه هاش میلرزونه! یه چیزی که واسم خیلی عجیبه اینکه وقتی تو بغل من خیلی بیتابی میکنه  و من نمیتونم آرومش کنم نوید بیدار میشه و بغلش میکنه و شروع میکنه با الینا حرف زدن و الینا واسه چند دقیقه ای  فقط زل میزنه به صورت باباش و هیچی نمیگه و انگار نه انگار که تا همین چند لحظه قبلش کل ساختمان را گذاشته بود رو سرش !خلاصه انجور که معلومه این الینا خانوم از حالا حسابی بابایی همه زحمتهاش را من میکشم اونوقت باباش فقط یه جمله بهش میگه الینا دخترم عزیزم چرا گریه میکنی گریه نکن دخترم  بعد الینا سااااااکت!هیچ جوابی نمیده! 

یه عادت  بامزه دیگه ای که الینا داره اینکه موقع شیر خوردن هیچکس نباید مزاحمش بشه و اگه کسی بیاد بالا سرش باش حرف بزنه و یا من با کسی حرف بزنم زود اعتراض میکنه و یه صدای بامزه ای از خودش در میاره که یعنی ساکت شید! ماهم میگیم چشم خانومی!

دیرزو رفتم خونه مامانم و  من و خاله ملوک جونش الینا را حمام دادیم ایندفعه برعکس دفعات قبل زیاد دوست نداشت حمام کنه و یه ذره بیتابی کرد.

دوشنبه شب الینا را بردیم دکتر متخصص اطفال واسه چکاب و اینکه چند روزی بود که پی پی نمیکرد و شبا همش بخودش میپیچید و گریه میکرد دکتر گفت این دلپیچه ها بخاطر دردهای کولیکی است و مورد خاصی نیست و تا 4 ماهگی که دستگاه گوارشش کامل میشه ادامه داره و شربت کولیک پد نوشت و واسه پی پی نکردن هم تا 1 هفته موردی نداره 

بعد الینا را وزن کرد و 1کیلو به وزن الینا جون اضافه شد که من خیلی خوشحال شدم!

تو ادامه مطلب هم چند تا عکس که دیروز بعد از حمام دادنش خونه مامانم گرفتم را میذارم

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

عسل
21 دی 90 21:45
ایییییی جوووووووووووووونم خدا براتون نگهش داره به حق مرتضی علی ..خیلی ناز کوچولو هست ..تورو خدا مواظبش باش ..اسپند براش دود کنه ..بی نظیره این ریزه کوچولو


مرسی عسل جون
باباش همیشه واسش اسپند دود میکنه!


مریم مامان ملینا
22 دی 90 10:46
بازم میگم چهل روزگیت مبارک الینا جون
فدات بشم که اینقدر نازشدی بعد حموم، و چه خوشکل خوابیدی.
مناجون این دل پیچه هارو همه ی بچه ها دارن و کاریش نمیشه کرد.فقط گاهی اوقات وسط شکمش رو به طرف چپ ماساژ بده و یا از اطراف به سمت ناف با کف دستت بکش.
اینم توصیه های مادرانه
بوس واسه الینا و مامان جونش

مرسی مریم جون
حتما از توصیه های خوبت استفاده میکنم عزیزم
الهام مامان یاسمین زهرا
22 دی 90 12:56
ماشالا چه ناز شده معلومه مامانیش خوب بهش میرسه
مریم مامان عسل
22 دی 90 15:47
الهی بگردم تو دخترو! چقدر خوشگلتر و خواستنی تر شدی الینا خانم! منا این دخترا همشون بابایی هستن! مگه خودمون نیستیم؟؟ صبح تا شب من به عسل شیر میدم و خرابکاریهاشو تمیز میکنم اونوقت تو روی باباش میخنده!!!
مامان مانی جون
22 دی 90 18:15
چهل روزگیت مبارک
مامی امیرحسین
23 دی 90 8:38
چه ملوس شدی عروسکم...چهل روزگیت مبارک!منا جان قطره اینفاکول اگه پیدا کنی خیلی عالیه برای دلدردش.امیرحسین که خیلی خوب شد.عزیزم اون بابایی نیست که!میخواد به باباش یاد بده که باید در امر بچه داری مشارکت کنه!


مرسی فاطمه جان
دلدردش که حسابی اذیتش میکنه وقتی به خودش میپیچه و زور میزنه دلم واسش کباب میشه
مگه اینکه الینا حریف باباش بشه من که تا حالا نتونستم!
ملی مامانه میکاییل
23 دی 90 10:23
چهل روزگیت مبارک الینا خانوم ماشالله چه ناز شده از این به بعد هم هر روز بهتر می شن ایشالله خدا نگهداره این فرشته های کوچولو باشه


مرسی عزیزم
فعلا که شب بیداریهاش هنوز ادامه داره ملی جون!
مامان مانی جون
24 دی 90 21:05
سلام منا جونم الینا خانم خوبه؟ نه مانی جون دیگه پستونک نمیگره اما من تو پستای اولم در مورد پستونک گفته بودم که یه دکتر گفته بود واسه نفس خوبه مخصوصا بچه هایی که نفس کم میارن نه بابا مگه این همه بچه که پستونک خوردن دهناشون کجههههههه بوس واسه الینا جونم
مرضیه (مامان نیکان)
25 دی 90 12:25
الهییییییی
مبارک باشه
دیگه بعد از 40 روز هر روز بهتر از دیروز میشه. دل دردشم کمتر میشه ایشالله


نگار
25 دی 90 12:57
وااااااااااااااااااااااااااي الهههههههههههههههههههي جيييييييييييييييييغ چه ناز شده اين دخملي اي جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان از طرف من يه ماچ گنده ازش بكن
mamane Ali
25 دی 90 18:41
سلام عزیزم .. چه نازههه این دخملههه خدایی دلت نمی خواد لپاش رو گاز بگیری ؟!! چهل روزگیش هم مبارک
مامان ماهان
27 دی 90 0:56
به به عافیت باشه عزیزم 40 روزگیت هم مبارکه باشه واااااااای شب بیداری رو نگو که ماهانم تا 3 ماهگی داشت عزیزم امیدوارم که زود زود مشکل خوابش حل بشه
مامان ماهان
27 دی 90 0:59
الهی که دل دردش هم زود زود خوب بشه سعی کن چیزای باد دار نخوری که دل درد هم نگیره عزیزم


نمیخورم باور کن!
sahar
29 دی 90 18:04
عااااااااااشق عكس دوميشم
جيگرشو
خيلي ملوسه ماشششششششششاالله


مرسی سحر جون
رادین
30 دی 90 15:51
ببخشید دیر رسیدم چهلمین روز زندگیت مبارک فرشته کوچولو


مرسی رادین جون