میم مثل مادر
در آسمان آبی دلم، جایی برای ابرها نیست
مادرم! دعایم کن که با دعایت ، دلم خانه دردها نیست
امروز ٣ خرداد تقویم را که نگاه کنی نوشته ولادت حضرت فاطمه(س) روز زن روز بزرگداشت مقام مادر و پایینترش نوشته فتح خرمشهر .
تقویم زندگی من را اگه نگاه کنی نوشته روز تولد منا!
از ٣خرداد ٨٩ تا ٣ خرداد ٩٠ تقویم زندگی من اتفاقهای زیادی را ثبت کرده ، از شب تولد پارسال که یه عالم غم دنیا نشسته بود توی دلم و جای خالی پدر را که هنوز دو ماه از رفتنش نگذشته بود و هنوز خونه پر از عطر تنش بود.
پنجشنبه 3 تیر عازم نجف و کربلا شدیم و شنبه 5 تیر توی قبرستان وادی السلام بالای سر بابا روز پدر را با خرما و قرآن و گریه های مادر جشن گرفتیم.
24 مرداد که اولین بار نوید بهمراه خانواده اش امدن خواستگاری . مسج حسام هنوز روی گوشیم هست که نوشته :"یادت نره روشون چایی بریزی اگه نریزی از همون اول میزنن تو سرت !بریز که حساب کار دستشون بیاد.10 دقیقه دیگه هم قبل ازینکه برن خبرم کن تا با چند تا از دوستام بیایم بریزیم سرشون! " اینم از ابراز لطفی که خواهر زادم از همون ابتدا نسبت به نوید داشته!و من که تا انروز هنوز سیاه پوش پدر بودم بدون هیچ آرایشی از سر تا پا سیاه پوشیده و من که آخررررره اعتماد به نفسم تو دلم میگفتم حتمن من را با این قیافه و این ابروها نمی پسندن!
شب 27 شهریور در بین گریه های مادر که اشک شوق ودلتنگی بود با درخواست برادر بزرگتر پیراهن عزا را بعد از6 ماه از تن در آوردم.
28 شهریور من و نوید برای اولین بار با هم رفتیم بیرون اونم واسه دادن آزمایش خون !
1 مهر عقد کردیم
11 آبان مراسم ازدواج
15 فروردین متوجه شدیم که باید منتظر مسافر کوچولویی که هدیه خداوند است باشیم.
دیشب داشتم تموم این اتفاق ها رو مرور میکردم و در این تقویم یکساله زندگی من هرچند با غم غصه ویه دنیا تنهایی شروع شد،
اما امسال در شب تولدم کنار مهربونترین و دوست داشتنی ترین مرد زندگیم هستم و شاید باورتون نشه که من عاشق حالت صورت نوید هنگام خواب هستم چون همیشه تو خواب یه لبخند ملیحی رو لبهاش نقش میبنده و هر روز صبح که از خواب بیدار میشم دوست دارم ساعتها به صورت مهربونش نگاه کنم
امسال منتظر شکفتن اولین گل زندگیمون هستیم و من واسه زودتر دیدنش و درآغوش گرفتن و بوییدنش لحظه شماری میکنم
پارسال پدرم را از دست داده بودم اما امسال پدر شوهری مهربون درام که همیشه تو نگاهش میتونم مهر و محبت پدرانه را ببینم و از روز اول از من خواست بابا صداش بزنم و من هروقت واژه بابا رو به زبون میارم لبخند پدرم را توی چشمهایش میبینم و در جواب میشنوم بله بابا جان بگو!
امسال مادر شوهری دارم که به جرات میگم نمیتونم و نمیدونم با چه کلمه ای توصیفش کنم فقط میتونم بگم به معنای کلمه مادره ! بین من و او از روز اول رابطه مادرشوهر و عروس نبوده بلکه از همون روز اول او من را دختر نداشته خود میداند و من به احترام این حس مادرانه ی او ، مامان صدیش میزنم.مادری زیبا و جوان و پر انرژی و در عین حال دلسوز و دوست داشتنی و خوش قلب برای من .
داشته های امسالم بهترین هدیه تولدم هستند. خدایا برای همه داشته هایم تو را شکر میگویم.
روز مادر را به تمام مادرهای مهربون دنیا تبریک میگم بخصوص به اعظم جون،سحری و نباتش، پرنیان خانم،سعیده و کوچولوهاش،سحر و نی نی و مامان امیر مهدی کوشمولو خوردنی !
امیدورام سالهای سال کنار دسته گل هاتون اول از همه سالم و سرحال و پر از انرژی و در عین حال با آرامش زندگی کنید.
زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه “مادر” است
زیباترین خطاب “مادر جان” است
“مادر” واژه ایست سرشار از امید و عشق
واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید
روزت مبارک مادر . . .