هفته 38
از دیروز 38 هفته است که با همیم چیز دیگه ای تا اومدنت نمونده گلم
شاید الان وقت این حرفها نیست اما نمیدونی چقدر دوست دارم زودتر بزرگ بشی و بشی همدم مامان! بتونم راحت باهات درد دل کنم از حرفهای دلم بگم و........... بی خیال الان اصلا وقت این حرفها نیست!
احتمالا تاریخ زایمانم تغییر کنه و از 10 آذر بشه 12 آذر . نمیدونم میتونم این دور روز را به روزهای انتظارم اضافه کنم یا نه؟
یه دلیلش تغییر فامیل نوید که هنوز شناسنامه جدیدش نرسیده و باید صبر کنیم تا شناسنامه بابای الینا با فامیل جدیدش برسه
دلیل دوم اینکه مامانم شب 7 محرم هرسال که میشه 11 آذز نذری داره و روضه خونی و ... من چون بعد از زایمانم میرم اونجا بخاطر همین ترجیح میدم روزی برم که خونه آروم باشه و خبری از مراسم آشپزی و شلوغیهای هرسال خونه پدری نباشه
بخاطر همین دو روز اضافه تر صبر میکنیم!
و یه خبر خوشحال کننده اینکه سحر جون مامان شد و آراد به سلامتی اومد تو آغوش مامانش . دیروز تلفنی باهم حرف زدیم صداش پر از شادی بود و خدا ور شکر زایمان خوبی داشت . خوش به سعادتت سحر انتظار شیرینت به پایان رسید.خیلی دوست دارم زودتر عکس آراد جون رو ببینم