هفته 37 و سیسمونی الینا جون
الینا جون عزیزم دیگه وارد هفته 37 شدیم . مدت کمی تا اومدنت باقیمونده فقط 12 روز دیگه!
اینروزا همه بی صبرانه منتظر اومدنت هستند و روزی نیست که بابانویدت بهم نگه : من دیگه خسته شدم دخترم را میخوام!
و اما من، اینروزها حال عجیبی دارم از یه طرف هم خوشحالم که انتظارم داره به پایان نزدیک میشه و از طرفی میترسم البته یه ترس شیرین ......... وای همین الان که دارم به روز زایمانم فکر میکنم نفسم به شماره می افته.
از همه دوستهای خوبی که توی این مدت همراهم بودند و با مهربونی هاشون من را شرمنده میکردن میخوام که من را از دعاهای قشنگشون محروم نکنند و واسه من و الینا و همه مامانهای دیگه و نی نی هاشون دعا کنند که زایمان خوبی داشته باشیم و نی نی هامون به سلامت به دنیا بیان. آمین.
و اما بالاخره با کمی تاخیر و تنبلی امروز از یه سری وسایل الینا جون عکس گرفتم و به یادگار اینجا میذارم
اینا وسایلی که مامان بزرگ و خاله مریم جانت زحمت کشیدن و از تهران خریدن دسسسستشون درد نکنه:
بقیه لباسهایی که واست خریده را توی فرصت دیگه میذارم.
لباسهایی که اعظم جون دوست مهربونم واسه الینا جون خریده دستت درد نکنه خاله جون
اینم لباسهایی که من واست خریدم:
اینم وان حمامت: