الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه سن داره

الینا فرشته کوچولو

شب و روز که برام نذاشتی دختر جون!

1390/9/7 9:08
3,477 بازدید
اشتراک گذاری

الینا جون 

دختر مامان

دردونه مامان

خوبی عزیزم ؟جات راحته مامانی؟

مطمئنم که خوبی و  اما جات را میدونم که خیلی تنگه نه عزیزم؟ اینو میشه از تکونای نصف شبت فهمید  کم خوابیهایی که از اول بارداریم داشتم کم بود این نصفه شب بیدار شدنا و تا صبح عین یه روح سر گردان تو خونه چرخیدن هم بهش اضافه شد ! عزیزم دخترم آخه تو چرا ورجه وورجه کردنات رو میذاری ساعت 3 نصف شب انجام میدی و با حرکات موزون خودت من را نصفه شب از خواب بیدار میکنی تا خود صبح ادامه میدی؟

اول با سکسکه اعلام وجود میکنی بعد یه تق تق آروم بعد دستات رو میکشی بعدشم باسن مبارکت رو تو شکمم گرد میکنی و یه دور 180 درجه تو شکمم میچرخونیش ازین وری و از اونوری  و بعد چند تا لگد جانانه حواله معده بیچاره ام میکنی بعدشم قر قر دست دست آها آها  حالا از اول! و تا صبح تو شیکم مامان بزن و بکوبه ! 

خداییش این انصافه نه خودت بگو این انصافه هر شب نسبت به شب قبل خوابم نیم ساعت کمتر میشه ! دیشب 2 خوابیدم 3.30 بیدار شدم تا الان که 8 صبحه داستان ادامه داره! دیگه ساعت 10 که میشه عین منگا میشم و خونه دور سرم میچرخه خودمم نمیفهمم چی میخورم واسه ناهار چی درست میکنم تا حالا 3 بار غذام سوخته و مجبور شدم دوباره آشپزی کنم . آه ه ه ه ه ه 

نکنه وقتی بدنیا میای هم همین آش و همین کاسه؟خدا بهم رحم کنه!

 

و اما وقایع اتفاقیه این چند روز اخیر:

شنبه آخرین ویزیت دکترم بود وزنم تغییری نکرده و اونطور که پرونده ام نشون میده کل بارداریم به 12 کیلو نرسیده . جریان فضولیهای شبونه الینا جون رو به دکتر گفتم و پرسیدم که راهی هست تا من بتونم حرکاتش رو برعکس کنم و بجای شبا، روزا واسم برقصه؟ دکتر اولش کلی خندید و گفت بعضی بچه ها نمودار حرکتی شون اینطوری و کاریش نمیشه کرد و البته ممکن وقتی بدنیا بیان درست بشه ! من هم تو دلم یه خدا کنه بلندی گفتم!

وقتی واسه وقت زایمانم میخواستم با دکتر هماهنگی کنم خانم دکتر گفت ببینم تو چرا طبیعی نمیخوای بشی پاشو بیا معاینه ات کنم! وای من رو بگی جا خوردم گفتم نه ترو خدا  خانم دکتر من صبر و حوصله رو نمیدونم چیه و نمیتونم بشینم تو خونه تا منتظر درد طبیعی باشم همون سزارین بهترین راهه واسم!

بعد واسه روز 12 آذر که میشه شنبه 6 صبح بهم وقت داد و گفت انشالا شنبه ساعت 6 صبح حموم کرده و خوشحال وخندون تو بیمارستان میبینمت! (دکترم رو خیلی دوست دارم همیشه با حرفهاش و لبخندهاش  بهم آرامش داده و آخر روحیه و با حالیه! دکتر فرح بخش عااااشقتم)

منم خوشحال و خندون اومدم خونه و به همه اعلام کردم که زایمانم شنبه است . آهای ملت بلیطاتون رو واسه دیدن روی ماه الینا جون از حالا رزور کنید!

 

اما اما

اما

اما اما !

دیشب در اقدامی بسیار بسیار بسیار  بسیار غیر منتظره و ضربتی با مطب دکتر تماس گرفتم و از منشی خواستم تا از دکتر بپرسه که ایا من  میتونم تاریخ سزارینم رو عوض کنم و همون 10 آذر بذارم ؟؟؟؟؟!!!!!!!بعد از چند دقیقه انتظار منشی دکتر از اونور خط گفت اسمت را گذاشتم تو لیست انتظار پنج شنبه 10 آذر!

 

یعنی امروز نه فردا هم نه پس فردا هم نه روز بعد از پس فرداش تو میای تو بغلم الینا جون !

و دراین راستا با مامانم هماهنگی کردم نذری شون رو یکروز زودتر بپزن  تا بوی غذا دخترم را اذیت نکنه!

و دیشب به نوید هم گفتم امروز هر طوری شده باید تکلیف شناسنامه ات را مشخص کنی و امروز یا با شناسنامه میای خونه یا  میای خونه دیگه  چه میدونم یکاریش بکن!

دلیل تغییر تاریخم هم یکی اینکه من از همون اول دوست داشتم 10 آذر باشه بخاطر یکی بودنش با روز تولد نوید و اصلا به دلم نبود که 12 آذر باشه 

 ودلیل بعدیش این تکونهای نصفه شب الینا خانومه که بعضی وقتا خیلی بدجوری تکون میخوره و تموم شیکمم تیر میکشه و دیشب هم نمیتونستم راحت نفس بکشم و یکساعت روی مبل نشسته چرت میزدم در طی روز هم که یه چشمم خوابه و یه چشمم بیدار!

پاشم برم یه دوش آب گرم بگیرم شاید  بعدش بتونم تا ظهر یه ساعتی را بخوابم !

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (41)

لادن مامان مانی
7 آذر 90 10:09
سلام منا جون خوبی ؟ مثل اینکه خیلی خسته شدی و دوست داری زودتر نی نی ات رو ببینی . آخی نی نی کوچولو . منم دوست دارم نی نی تو ببینم برات آرزوی سلامتی می کنم . انشاله به سلامتی به دنیا بیاد الینا جون . مواظب خودت باش .
اعظم
7 آذر 90 10:31
ایییییییی جانم الیناجون زودتر میاد ما هم چشم انتظارش هستیم.امروز مدیر عزیزتون گفت خو چرا سزارین نمی کنه که بچه اش زودتر بیاد بنده هم گفتم سزارینش اون موقع است خلاصه که مدیرتم دیگه خسته شده. بعدشم می گه وایییییییی این چرا انقدر بچش رو نازنازو داره بار میاره. این بود اخبار اداره. مراقب خودت و الینا جونم باش. تازشم انقدر از حالا نق نق نکن وبااین دخمری دعوا نکن بذار وقتی مدرسه ای شد انقدر باید قاطی کنی و دعوا کنی وپشیمون بشی.
خاله جون
7 آذر 90 11:16
سلام منا جون من که اولیش هستم بلیط نفر اول واسه منه بنظر من تو دوران بارداری مهمترین چیز یه دکتر خوب وخوش اخلاقه.
مامانه میکاییل
7 آذر 90 15:52
سلاممممممممم کلی با پستت خوش گذروندم انگار اومدم سینما موزیکه شاد پسته خنده دار یه لیوان چایی با بیسکوییت خلاصه دستت درد نکنه راستی بابا آنجلیناااااااااااااا !!! خیلی خوبه 12 کیلو اضافه کردی آفرین بعدش مامانی دیسکو شبا کار می کنه نمی دونی بدون و اینقدر سره دخمله ما غر نزن راستی اگه الینا اومد تو هم نری حاجی حاجی مکه ها !!! فقط 10 روز کافیه زود هم بیا عکسه الینا رو بذار دلمون براش یه ذره شده
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
7 آذر 90 19:04
وای عزیزم به سلامتی الینا جون رو تو بغل بگیری. دعا کن حداقل وقتی به دنیا می یاد شبا بخوابه و بذاره شما بخوابی.
نیکو
7 آذر 90 20:49
آخ خاله فداااااااااااااااااااااش به سلامتی مونا جون
mamani helena
8 آذر 90 0:00
vay azizam akh joon mona joon kheili on lahzei ke vase avalin bar mibinish maze mide enshala salemo salamat zayman koni va zodam aksesho bezar bebinim nari yadet bereha jigaram khodetam zodi sare pa sho dobare biya ba postaye jadid aha aha maro ham doa kon sare zayman
حریر
8 آذر 90 8:54
سلام مونا جان خوب می بینم که چیزی به روز موعود نمونده و به سلامتی داری از این دردها خلاص میشی اما چه حس خوبیه وقتی بعدا خودش بیاد اینجا و نوشته هاتو بخونه اینکه مثلا تو هشت ماهگی تو چه حسی داشتی عزیزم بی صبرانه منتظر عکس مسافر کوچولوت هستم خیلی مواظب خودت باش 10 آذر ساعت 6 به یادتم و برات خیلی دعا می کنم
مامی مائده
8 آذر 90 10:19
مونا جون الینا هر چقدرم اروم باشه باز واسه شیرخوردن دو یا سه باری تو شب بیدار میشه و مجبوری بیخوابیه شبونه رو تحمل کنی ولی تو چون از الان داری خودساخته میشی پس زیاد سختت نیست ولی من که تو دوران بارداری مثل خرس میخوابیدم اوایلش واسم خیلی سخت بود که شب چند بار از خواب بیدار شم و شیر بدم و پوشک عوض کنم ولی کم کم دارم عادت میکنم به هر حال عشق مادر و فرزنده دیگه بی صبرانه منتظریم که 10 اذر برسهههه
ليلا
8 آذر 90 10:45
نزديك اومدن فرشته خونه شماست . اميدوارم زايمان راحتي داشته باشي
مامان مانی جون
8 آذر 90 13:23
ههههههههههههههههه به سلامتی دنیا که بیاد از اینم بد تره همون یه ساعتم از خواب راحت خبری نیست مانی جونم هم شبا برنامه داشت سه ماه طول کشید تا درست شد اما حالا 12 -1 شب میخوابه تا 10-11 صبح
منا
8 آذر 90 14:31
قربون هر جفتتون برم ....انشا... سلامت باشید .منا جون جونم موقع زایمان اگر تونستی برام دعا کن البته اگر تونستی
مامان محمد پارسا
8 آذر 90 20:12
سلام عزیزم نازی منم وضعیتم درست مثل شماست البته نی نی من بعضی شب ها رقصش می گیره ولی خیلی خوب توضیح دادی درست همین کارا رو می کنه و تا صبح نمی تونی بخوابی مخصوصا اگه خودش رو گرد کنه و به معده ات فشار بیاره و وای وای اعتراض کنی لگد بزنه انشاالله به سلامتی تا چند روز آینده نانازت میاد تو بغلت بهت تبریک می گم عزیزم انشاالله هر دوتون سلامت باشید
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
9 آذر 90 14:56
سلام منا جون.امیدوارم به سلامتی دختر خوشگلتو بغل بگیری.خواهش میکنم اگه تونستی موقع زایمان برای خواهرم دعا کن تا اونم بتونه مزه مادر شدنو بچشه و برای سلامتی مامانمم دعا کن .ممنون عزیزم.
مامان نيروانا
9 آذر 90 15:48
به به مناي عزيزم، تولد الينا فقط يه روز با نيروانا فرق داره و اين خيلي قشنگه. براي هر دوتون آرزوي تندرستي و زايمان راحت دارم. منتظر ديدن روي ماه اليناي عزيزم هستيم بيصبرانه. فقط ممكنه بريم مشهد اونجا دسترسي چنداني به اينترنت نداشته باشيم. در هر صورت زود زود ميام كه ببينم چه شكليه گلدونه ي ما. ميبوسمت مناجون
الهام مامان رامیلا
9 آذر 90 15:59
سلام منا جانم ای وای کی می یاد این دخمل ما خیلی سیسمونیش ناز بود ماشالله انشالله همه رو به سلامتی استفاده کنه زودباش دخمل آذری وای مثل رامیلای من میشه منا جان خواستی بری خبرم کن انشالله زود زود الینا حون رو می گیری بغلت خیلییییییییییییییییییییی شیرینه
مامان تربچه
10 آذر 90 7:53
واااااااااااااای منا جون چه زوووووووود گذشت انشاالله به سلامتی دنیا میاد البته وقتی دنیا اومد می گی کاش همون 12 آذر بود تا 2 روز بیشتر می خوابیدی!!!!! چون وقتی دنیا اومد همون 2 تا 3:30 هم نمی تونی بخوابی!!!!!!!!!! برا من هم دعا کن یادت نره ها
مریم مامان ملینا
10 آذر 90 10:41
منا جون امروز دیگه حتما رفتی واسه زایمان. امیدوارم به سلامتی بگذرونی عزیزم. مراقب خودت و الینا جون باش. و برات از خدا یه دل بزرگ و صبور آرزو میکنم چون تقریبا تا دوماه اول ازخواب و خوراک خبری نیست.
مامی امیرحسین
10 آذر 90 12:34
وای منا جون یعنی فقط سه روز مونده؟بازم بیا پست بذار ها.منتظریم.چه خوبه که یه روز خاص میاد دنیا.منا جون سفارشام یادت نره.حتما شکم بند ببند بعد عمل.من هر روز به وبت سر میزنم.سوالی داشتی در خدمتیم.اینروزای آخر عرق کاسنی بود فکر کنم که سردی بود بخور برای زردی نگرفتن الینا جون نفس خاله.بازم بپرس خیلی مطمئن نیستم.زمان ما هندونه زیاد بود من هندونه میخوردم.
خاله جون
10 آذر 90 13:57
سلام مامان الینا جون امروز 10آذر یعنی امروز الینا جون بدنیاااااااااااااا میاد هورااااااااااااااااااااااا پس ما را بی خبر نذاری عزیزم منتظر الینا جون وشما هستیم
mamani helena
10 آذر 90 14:04
salam mamani bah bah midonam dige alan elina to baghalete kheili mobarake be pedare gerami ham tabrik migam mona joon mibosamet
عسل
10 آذر 90 16:31
وای جووووووووووووووووووووووون الان الینا کوچولووووووووو به دنیا اومده منا جووووووووووووووووووون مامان شد
ناهید
10 آذر 90 20:20
سلام عزیزم ، میدونم الان که دارم برات مینویسم احتمالاً فرشته کوچولوت را تو بغلت گرفتی واقعاً بهت تبریک میکم . از طرف من دختر نازت را ببوس و دلم برات تنگ شده . مواظب خودت باش
مامان محمد پارسا
10 آذر 90 21:33
سلام عزیزم طبق نوشته هاتون الان الینا جون باید تو بغلت باشه گلم قدمش مبارک و انشاالله هردوتون سلامت باشید بابایی و مامانی تبریک می گم بهتون منتظر عکس های نازش هستیم
مامان صفا
10 آذر 90 23:37
سلام عزيزم مبارک انشاالله به سلامتي فكر كنم الان الينا جون تو بغلت وشما هم به آرزوي شيرينت رسیدي, خدا حفظش كنه ..
مامانه میکاییل
11 آذر 90 8:16
سلام مونا جون قدمه نو رسیده مبارک از دیروز همش دلم پیشته احتمالا الان الینا جون به سلامتی تو بغلته منتظرتیمممممممممم
کاکل زری یا ناز پری
11 آذر 90 10:47
وای خدای من یعنی الینا الان دنیا امدههههههههههههههههه وایییییییییییی چقده ذوق کردم سه تا نی نی خوشکل آذری این ماه دنیا آمدن یکی از یکی ناز تر زودی عکسشو برامون بزار نمی دونم الان چه حالی داری و چی کار میکنی مونا جونم ولی انشاالله همه چیز خوبه و ............
مامان مانی جون
11 آذر 90 13:04
الینا جونم تولدت مبارک
نیکو
11 آذر 90 23:01
منااااااااااااااااااااااا مباااااااااااااااااااااااارکه هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خاله جون
12 آذر 90 12:24
امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید گویی بساط عیش مداوم به من رسید نور ستاره ای در شب تولدش انگار که فرشته ای از ازل رسید تولد فرشته کوچکتان مبارک
sahar
12 آذر 90 12:28
دروغ میگییییییییییییییییییییی یعنی الان الینا به دنیا اومده ؟ وووووووووووووووووووووووووووواااااااااااااااااااااااااووووووووووووووووووووووو چشمت روشن مونا واقعااااااااااااااااااا بهت تبریک میگم
خاله جون
12 آذر 90 12:30
سلام منا جون خیلی خیلی تبریک میگم. ازطریق وب آراد جون_متوجه شدم که الینا جون قدم های کوچکش را به دنیای ما گذاشت.از ته دل تبریک می گه.انشالله قدم هایش خیروبرکتی برای شما باشد.
خاله جون
12 آذر 90 13:01
......................................................................................................... ........................................... ........................................... ........................................... ........................................... ..................................... ............................... ............................... ................... .............................................................. ...............................................
مریم مامان عسل
12 آذر 90 16:53
سلام منا جونم. به سلامتی زایمان کردی دیگه. مبارک باشه قدمش خیر باشه به حق علی. زودتر بیا عکسی نانازی ر بذار. من که هرچی توی حاملگی میخوابیدم. الان توی این 12 روز در کل 5 ساعت هم درست حسابی نخوابیدم. اما خیلی کیف میده. مگه نه؟
mamane Ali
12 آذر 90 17:16
سلام مامان مونا .. چرا نیومدی خداحافظی؟؟؟ یعنی الان نینیت تو بغلته ؟؟ کجایی؟؟؟
نگار
12 آذر 90 17:18
سلام عزيزم اي جااااااانم ديگه الينا خانم دنيا اومده حتما...........مباركت باشه خيلي برات خوشحالم كه ديگه از شر اين كم خوابي هاي بارداري خلاص ميشي و دچار بيخوابي هاي مادر شيرده ميشي!!! منتظر عكس ني ني ناز هستيم.........بوووووووووووووووووووووووس گنده براي ني ني خوشملمون
مامان الهام
12 آذر 90 21:05
سلام یعنی الان الینا تو بغل مامانیشه؟؟ یه بوس حسابس از طرف من ازش ببر
حریر
12 آذر 90 23:33
سلام منا جان قدم نو رسیده مبارک وقتی اعظم بهم گفت کلی خوشحال شدم و یادم افتاد این روزهای آخر چقدر اذیت می شدی بلاخره روز موعود رسید و الینا جون به دنیا اومد انشالله که قدمش برات پر خیر و برکت باشه مواظب خودت باش
مامان اميرمهدي كوشمولو
13 آذر 90 16:58
تولدت مبارك الينا جان گل قشنگ منا جونم مامان شدنت رو بهت تبريك ميگم.. نوش جونت باشه استشمام بوي بهشتي كه دخملت با خودش آورده
حمیده
14 آذر 90 19:10
سلام مامانی به سلامتی حتما الان الینا خانوم تو بغلته مبارکه مبارک
sahar
14 آذر 90 21:19
مونا جونمممممممممم خيلي به يادتم اميدوارم مادرانه هاي آرومي داشته باشي اين شبا