الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

الینا فرشته کوچولو

مادر

به مناسبت روز مادر میخواستم یه پست بذارم اما از اونجایی که برای اولین بار یه پست مرموز گذاشتم و هر و وقت  می آمدم اینجا یا باید به دوستهای گلم رمز میدادم یا باید جواب محبتهاتون را میدادم  یادم میرفت و رسید به امروز!!    این روز را به همه مامانهای دنیا   چه اونهایی که الان مامان ما مامانها هستند مثل مامان گل خودم   چه اونهایی که مامان فرشته کوچولوها هستند  مثل خودم و دوستهای گلم   چه اونهایی که قراره  انشالا انشالا انشالا مامان بشن  مثل دوست خوبم شبنم جون  همگی بگیم آآآآآآآآآآآمین   تبریک میگم   و  یه مسج خیلی خوشکل که ...
15 ارديبهشت 1392

تعطیلاتی که داشتیم

تعطیلات عید و تحویل سال را با بی حوصلگی و خستگی شروع کردیم . از اینکه نتونسته بودم سفره هفت سین را پهن کنم خیلی ناراحت بودم  از سال ٩١ خاطره خوشی برامون نمونده بود و همونطور که گفتم موقع سال تحویل تنها آرزوم سلامتی برای الینا و آرامش برای من و نوید بود. چند روز اول عید را بیشتر خونه موندیم چون اول نوید و بعد از اون من سرما خورده بودیم و الینا هم هنوز سرفه ها  و آبریزش بینی را داشت و بیاد هر ١٢ ساعت ٣ سی سی شربت سفکسیم میخورد و تا ٤ عید الینا حالش خوب شد اما من و نوید هر کدوم دوبار رفتیم درمانگاه و هر سری کلی شربت و کپسول و آمپول! نوش جان کردیم !   کلید خونه پدر شوهر دستمون بود و اونا از اول عید رفته بودن مسافرت ما هم...
2 ارديبهشت 1392

آنیتا کوچولو را فراموش نکنیم

از همه دوستهای مهربون و همراههای همیشگی ام یه خواهش دارم اینکه تو قنوت نمازهاتون  تو دعاهای قشنگتون با دلهای آسمونی تون  برای شفای تن کوچولوی آنیتا  دعا کنید . برای دل شکسته  و  رنج دیده مادر فداکارش  که برای بهبودی آنیتا از هیچ گونه تلاشی دریغ نکرده و با همت بلند و دلی پر امید بعد از ماهها کاردرمانی  شاهد قدم برداشتن فرشته کوچولوش شده اما تشنج نا بهنگام آنیتا لذت این شادی را به کام دل مامان زینب تلخ کرد و متاسفانه لحظه سال تحویل روی تخت بیمارستان بود  . الللهم اشفی کل مریض   وبلاگ آنیتا : http://anita_samare_eshgh.niniweblog.com/ ...
19 فروردين 1392

بهاری نو مبارک

عطر نرگس،     رقص باد ، نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوتران مست ،     نرم نرمک میرسد اینک بهار ،                           خوش بحال روزگار   سالی که گذشت با تمام خوبیها و بدیها ، با اشکها و لبخندها ، خاطرات تلخ و شیرین ، گذشت و رفت و  هر آنچه که  بود برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد و بر زمین افتاد و سالی دیگر گذشت، امیدورام سالی که در پیش رو داریم سالی باشد که لحظه لحظه آن سرشار از شادی و سلامتی و عشق به زندگی برای همه همه همه دوستان خوب و همراههای همیشگ...
2 فروردين 1392

کلیک ...

چند وقت پیش فیلم click را دیدم که یه فرشته میاد و به هنرپیشه فیلم یه کنترل میده و بهش  میگه هروقت دوست داشتی میتونی با فشار دادن دکمه های عقب و جلو و استپ  زندگیت را برگردونی عقب و یا جلو و یا لحظه را نگه داری اوایل فیلم هنرپیشه برای یاد آوری  خاطرات خوب زندگیش Backward کلیک میکرد و خاطرات خوش گذشته را میدید ، بعد از مدتی  که دوران سخت زندگیش شروع میشه و برای خلاصی از بدبختیهاش روی forward کلیک میکنه  و  تموم سختیها را در عرض چند ثانیه میگذرونه و ...   اینروزها داشتن اون کنترل یکی از آرزوهای بزرگ من شده :   - وقتی میرم دکتر و از دکتر مومن میپرسم کی میشه الینا داروهاش ...
19 اسفند 1391