فصلی نو
سلام دوستهای گلم دلم برای همتون خیلی تنگ شده بود ،
بیشتر از اون دلم واسه اینجا ،
این خونه ای که با عشق روزهای اول بارداریم واسه فینگیلیم ساختم!
و این فینگیلی درون من رشد میکرد و من پر از حسهای قشنگی که تا حالا تجربه نکرده بودم و
تا اینکه این فینگیلی اسم دار شد و ما اسم زیبای فرشته کوچولوکون را رسما به بقیه
هم اعلام کردیم!!!
آخی چه روزهای قشنگی بود ، یاد همه اون لحظه های شیرین بخیر و من تقریبا تمام اون لحظات
را اینجا ثبت کردم
گذشت و گذشت
تا اینکه الینای ناز من پا به این دنیا گذاشت و بابا نوید اولین پست را اینجا نوشت و
خبر بدنیا اومدنت را با صد شوق ثبت کرد
و اولین پستی که من عکسهای الینای نفسم را ثبت کردم
وقتی نگاه عکسا میکنم باورم نمیشه که اینقد کوشمولو بودی
و بعد ازاون این خونه مزین شد به عکسهای قشنگ تو ،
عکسهایی که دیدن هر کدومشون خاطره ای را برای من تازه میکنه
و اینجا شد جایی برای ثبت خاطرات مادرانه هایم و شمردن روزهای قشنگ زندگی 3 نفره
.
.
.
.
دل کندن از اینجا سخته ، دوری از دوستهای خوبی که به واسطه این فضای مجازی پیدا کردم سخته
دوستهایی که بی اغراق بگم دوستیهاشون همیشه به دلم نشسته و برام عزیزن و
حتی تونستم دوستیهایی بهتر از دنیای واقعی با هم داشته باشیم
و من به داشتن همشون افتخار میکنم
این چند روزه خیلی دلتنگ اینجا بودم دلتنگ نوشتن دلتنگ دریافت تک تک محبتهاتون
تصمیم گرفتم بازم بنویسم
اما اینبار میخام از مادرانه هام بنویسم از تو بنویسم دخترم
از حسرت و دردی که میکشم نمینویسم اونها رو یه گوشه قلبم و فقط و فقط برای
خدای آسمونها مینویسم
از نداشته هامون ، نداشته های دخترم ، از روزهای سختمون نمینویسم ،
میخام وقتی میام اینجا فقط خاطرات قشنگ یادم بیاد و همه اشک ها و روزهای تلخ را
فراموش کنم
کمکم کنید دوستهای خوبم ، دوستهایی که هیچوقت من را تنها نذاشتید ، میخام برگ های جدیدی
از زندگیمون را اینجا شروع کنم
زندگی دونفرمون را پاییز شروع کردیم
پاییز سال بعدش یه فرشته کوچولوی دوست داشتنی به جمع دونفرمون اضافه شد
پاییز همیشه شروعی تازه برای من داشته
این پاییز را باید شروعی تازه کنم برای بهار زندگی سه نفرمون ....