18 ماهگی
الینای نازنینم 18 ماهگیت مبارک
نفسم زندگیم 18 ماهگیت مبارک
روزهای سختی را با هم پشت سر گذاشتیم دخترکم ،برای روزهای که در پیش رو داریم آرزویم سلامتی
و
تندرستی توست عشقم
همچنان بی صبرانه منتظر روزی هستم که شاهد قدم برداشتن استوارت در مسیر زندگیت باشم
مادر را بیشتر از این بی تاب شنیدن کلمه مامان نگذار دخترکم
چشمهای نگران پدر را با شنیدن کلمه بابا از لبان قشنگت ، ستاره باران کن نازنینم
بدان که تا همیشه عاشقانه دوستت داریم من و بابا ...
این کفشها ، را برای الینا چند روز پیش خریدم تا الان دو جفت کفش دیگه ای هم داشت که یکیشون را
دوست عزیزم اعظم جون زحمت کشیدن و خیلی قبلتر برای الینا خرید و دیگری کفش سیسمونی اش بود
که آبجی گلم ار تهران خرید .
این اولین بار بود که من برای الینا کفش میخریدم موقع انتخاب کفشها پشت ویترین مغازه ها با دیدن هر
کفشی الینا و اون پاهایکوشمولوش را تصور میکردم که داره باهاشون تاتی تاتی میکنه . خیلی حس
قشنگیه برای یه مادر که شاهد اولین قدمهای دلبندش باشه حتما اکثرا تجربه اش کردین . اما من هنوز
منتظرم . منتظر روزیکه دخترک منم بتونه به تنهایی قدم برداره .
الینا جون ، مادر ، به انتظارم پایان بده یا علی بگو و بلند شو دخترکم
* امروز الینا را بردیم آتلیه