الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

الینا فرشته کوچولو

با من بمان ...

1392/10/23 12:40
7,246 بازدید
اشتراک گذاری

چشمـــاتو باز کردی  دنیـــــــــــــــــــام زیر و رو شد

چشماتو بستـــی و بــاز تاریـــــــــــــــــــــکی هام شروع شد

موهات کهکشونــــــــــــــــــــا ، چشمات ستاره هـــــــــــــــــــــــــــاتَن

منظومه هــــــــــای شمسی جفت گوشوارهـــــــا تَن  

کی بین ِ مهربونـــــــــــا مثل تو مهــــــــــــربونه

نا مهربونی با تـــــــــــــــو ،  بد نیست بــــــــــــــــــــــــد شـگونه

 

 با مـــــــــــن بمان 

    بامن بمـــــــــــان ....

.

.

.

اولین ماه آخرین فصل سال داره کم کم به آخراش میرسه

روزهای سرد زمستون دارن تند تند میگذرن ،

چیزی دیگه تا پایان سال نمونده

اینقد این روزها سریع میگذرن که باورم نمیشه  اول هفته کِی میرسیم به آخرش!

دختر کوچولوم داره قَــــــــــد میکشه ،

موهای کوتاهش بلندتـــــــــــــــــــر میشه

شب بعد از کار ِ خونه و آشپزی با لیوان چایی لم میدم روی مبل ،

 الینا که مشغول بازی با اسباب بازیهای مورد علاقه ش که همون کارت سوخت و

کارت های عابربانک و یا کشوهای میز تی وی هست  تا من رو میبینه چهار دست و پا میاد و

خودش رو میرسونه کنارم و دستهاش رو میگیره بالا و سعی میکنه خودش را بکشه بالا

که یعنی بلندم کن ،

خم  میشم و صورت ماهش رو میبوسم و بغلش میکنم ، مادر به فدای تو ، یه آه کشداری

از درد کمر و کتف و گردن میکشم ، فکر کنم باید به خانم دکترت بگم هر جلسه بعد

 از کاردمانیت یه جلسه فیزیوتراپی هم باید واسه من بذاره :( 

نگات میکنم و میگم البته توی دلم میگم  : عزیز دلم پس کی میخای خودت به تنهایی راه بری

بخدا وقتی تو رو میبینم که هنوز فقط میتونی چهار دست و پا بری دلم بدجوری میگیره

دست خودم نیست میدونم باید نیمه پر لیوان رو ببینم ، میدونم باید هنوز صبر کنم ...

 اما

دست خودم نیست ....

اون شب تابستونی رو هیچ وقت یادم نمیره

 تو رو برده بودم پارک ، پارک زیتون ،  خیلی شلوغ بود

محوطه بازی بچه ها پر بود از بچه های قد و نیم قده هر کدوم میخاست زودتر از اون یکی

سوار سرسره بشه ، صدای جیغ و خنده و شادی بچه ها ،

نگاهم به تو بود که ساکت و آروم تو کالسکه نشسته بودی و نگاهت به بچه ها بود

کالسکه ت را به سرسره ها نزدیک کردم میخاستم ببینم عکس العملی نشون میدی

اما تو بازم همونجور آروم و بی تفاوت به همه چی نگاه کردی

یه چیزی مثل یه بغض قدیمی گلوم رو محکم فشار داد  ،

صدای جیغ و شادی بچه ها ، نگاه سرد و بی تفاوت تو

دوست داشتم فریاد بزنم نمیتونستم تحمل کنم ،

شاید اگر نوید با من نبود همونجا مینشستم

 و های های گریه میکردم 

با صدای گرفته به نوید گفتم برگردیم خونه ...

خیلی سخت بود نمیتونستم بیشتر از این اونجا بمونم ...

هیچ وقت این خاطره تلخ و اون احساس تلخ تر از یادم نمیره  ...

 

اما این اتفاق باعث نشد که من دیگه تو رو نبرم پارک ، چون دکترت توصیه کرده بود حتما

سعی کنم تو رو جاهای شلوغ و یا محیط های جدید ببرم خصوصا پارک و بازار و یا حتی با

ماشین چرخوندن ،

 اینبار که تو رو بردم یه تصمیم گرفتم ،

کفشهای راحتی  که تازه واست خریده بودم رو پات کردم  وقتی رسیدیم پارک ، از کالسکه

اوردمت بیرون و دستهات رو گرفتم و با پاهای لرزون بردمت توی محوطه بازی که سطحش نرمتر

و اونجا باهم تاتی تاتی کردیم ،

ذوق کرده بودی اینو میشد از تلاشی که واسه قدم برداشتن میکردی فهمید ،

 عزیز دلم  عروسکم ،من پشت سرت بودم و دستهات رو گرفته بودم تا بتونی راه بری

 نگاهت به کفشهات و پاهات بود و البته هنوز هم موقع راه رفتن لغ لغ میزنی

 که اونم بخاطر اینکه متاسفانه هنوز لگنت ضعیفه و انقد قوی نشده که بتونی

به تنهایی بایستی یا راه بری ،   بعضی وقتا هم من و نوید دستهات را میگرفتیم و

 سه نفری تاتی تاتی میکردیم!

تجربه خوبی بود

برای تو که تونستی با پاهای کوچکت توی پارک تاتی تاتی کنی و برای من که دیگه بدون توجه به

اطرافم فقط نگاهم به قدمهای لرزان دخترکم باشه !

 

پسندها (1)

نظرات (67)

مامان گیسو جون
23 دی 92 13:36
واییییییییییی عزیز دلممممممم خاله فدای اوت تاتی تاتی رفتنت بشه مونا جونمممممممم خیلی خوشحالم که چها دسته و پا می ره خیلی خوشحالم شروع خیلی خوبیه ان شاا... دیگه چیزی نمونده که راه بیفته و تو پارک تو هم بیفتی دنبالش که بهش برسی عزیزم اون روز دور نیست به خدا خوش خبر باشی و واقعاً یه خسته نباشی جانانه بهت می گم بوسسسسسسس خصوصی
منا مامان الینا
پاسخ
مرسی مونا جونم الهی آمین
کاکل زری یا ناز پری
23 دی 92 14:22
ای جان دخمر ما چه خوشکل شده قیام کردی یهو موهاشو زدی ها در عوض فکر کنم کلی پر پشت بشه. مونا جون الینا این قدر بدو بدو کنه تو خونه که بهش بگی یه جا بشین اون روز هام میاد عزیزم.خیلی دلم براتون تنگ شده بود انشاالله این روز های زمستونو طی کنیم زود تر به عید برسیم و سال جدید همش خبرای خوب باشه عزیزم
منا مامان الینا
پاسخ
انشالله که بیاد عزیزم انشالله
سمیه دختر عمه
23 دی 92 14:53
سلام خوبید انشالله که همیشه در کنار هم باشید با تن سالم و سلامتی الینا هم همین روزهاست که راه بره دیگه
منا مامان الینا
پاسخ
ممنونم سمیه جان
آشتی
23 دی 92 15:54
من دستهاتو می بوسم. دستهای مهربون یه مادر صبور رو. الان واقعا بغض دارم. ولی خدا از اندوه من و بغض تو بزرگتره. اون خیلی تواناست. واقعا اگه بخواد می کنه این کار رو. الان تو همین لحظه از خدا میخوام. با همه وجود میخوام. صبر شما پدر و مادر عزیز ستودنیه. الینا خوب میشه. روی همین پاه می دوه. من میدونم. من مطمئنم.
منا مامان الینا
پاسخ
واقعا آشتی جونم گره ای که توی زندگیم افتاده فقط و فقط به دستهای توانای خدای مهربونه که باز میشه فقط اراده خود ِ خدا همین !
آشتی
23 دی 92 15:55
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت!
نرگس
23 دی 92 16:40
سلام وایییییی کمر درد؟ نگووووووووو. خب یکم به خودت برس خانووووووووووم هر چند عکس عشق منو نذاشتی که موهاشو ببینم ولی باشه قبوله همین که بنویسی قبولهههههه آخیییییییی پس تاتی تاتی کردین با هم. داشتم الینا رو تصور میکردم که داره تاتی میکنه. قربونش برم تپلیه من
منا مامان الینا
پاسخ
سلام نرگس جون اره عزیزم کمر درد و گردن درد که درد هر روزمه اگه جایی نو ش رو سراغ داری برم بخرم!
marzi
24 دی 92 0:37
منای عزیز میدونم روزهای خیلی سختی رو گذروندی و هنوز هم میگذرونی. میدونم دردآوره. ولی چه میشه کرد.این سرنوشتیه که برای هر کدوم از ما یه جور رقم میخوره. من هر وقت به مشکلات دوستان و اطرافیانم نگاه میکنم یه جورایی هم ناامید میشم و هم امیدوار.دلم میخواد همه سالم و شاد و بی مشکل زندگی کنند اما فکر کنم آرزوی محاله چون زندگی بی مشکل مگه وجود داره؟! مناجان من از تو درسهای زیادی گرفتم. درس صبوری.عشق به عزیزان و ... از خدا میخوام به حق هر روز و شب به حق این جهان و آنچه درونش است به حق عظمت خدا و معجزه اش ، به زودی زود دل تو دوست عزیزم رو شاد کنه. الینای عزیز رو شفا بده ان شاالله
منا مامان الینا
پاسخ
انشالله که روزهای خوش تو هم از راه برسه عزیزم اتفاقا دیروز به فکرت بودم و حتی در مورد تو داشتم با نوید صحبت میکردم خوبی عزیزم؟؟ چه دعای قشنگی کردی مرسی مهربونم
دزی
24 دی 92 1:21
الهی شکر. اینکه خیلی خوبه. درست میشه ایشالله. قوی باش و امیدت رو از دست ندا. یه روزی میاد که این روزای بد میسن جزء خاطراتت. تلاش خودت و الینا بلاخره جواب می ده. و خدایی که همین نزدیکیست.......
منا مامان الینا
پاسخ
جمله آخری بد جوری به دلم نشست و خدایی که همـــــــــــــــــین نزدیکیست .... مرسی دوست خوبم
مامان ملیناو کیانا
24 دی 92 8:09
الهی دورت بگردم الیناجونم که از راه رفتنت ذوق زده شدی تو پارک.... تاتی تاتی کردنت مبارک.... انشالا به زودی میتونی راه بری و بدویی... اونوقت مامانت هی باید بگه الینا اونجا نرو... الینا بالای مبل نرو... از روی میزبیا پایین و.....
منا مامان الینا
پاسخ
عزیز دلمی مریم جون بوس واسه تو و دخملهای دوست داشتنی ت
nasim
24 دی 92 14:56
سلام منا جوووووون مهربوووووووووووووووون تبریک میگم که الینای ناز و خوشگل تونست تاتی تاتی راه بره امیدوارم تو پست بعدی شادیات بیشتر باشه میبووووووووسمت مهربون از طرف من الینا رو ببوس
منا مامان الینا
پاسخ
مرسی نسیم جونم
مامان یاسمن و محمد پارسا
24 دی 92 16:42
وای مامان جون چه خبر خوبی ایشالاه خوشگلم دیگه یواش یواش راه می افته خدا را شکر ایشالاه الینا جونم به زودی دل همه را شاد می کنه عزیزم امیدت بخدا باشه ایشالاه روز به روزپیشرفت عزیزم و می بینی فدات بشم بیشتر تلاش کن تا دل مامانی مهربونون شاد کنی
منا مامان الینا
پاسخ
انشالله عزیزم
راحله
24 دی 92 21:37
عزیزم چه کار خوبی کردی،روحیه ت رو حفظ کن عزیزم انشالله بزودی همه چیز درست میشه...ایشالا این تابستون که میاد بدو بدو کردنشو ببینی با اون پاهای تپلی خوشکلش و همچنین جیغ زدنهاش از فرط شادی و البته بلبل زبونی هاشو بشنوی اونقدر که بگی بسه خسته شدم بچه جان!!! چقدر حرف میزنی!!!چقدر بدو بدو میکنی!!!! میاد اون روز منا جونم، میاد، خیلی زود انشالله...از طرف من اون خوشکل خوشمزه ی تپل مپلی رو ببوسش که دلم پر میکشه واسه بغل کردن و بوسیدنش
منا مامان الینا
پاسخ
انشالله انشالله انشالله راحله جونم
مامان ماني جون
25 دی 92 11:50
مونا عزيزم اين روزا تموم ميشه و فقط يه خاطره ازش ميمونه يادته كه آرزوي چهاردست و پا رفتنش رو داشتي حالا داره با كمك تاتي تاتي ميكنه راه ميوفته به اميد خدا راه ميوفته و يه روزي ميشه كه بايد بهش بگي: بشيـــــــــــــــــــــــــن بچه قربونت برم يه كم ديگه تحمل كن همه چي درست ميشه ببوس عزيز دل منو راستي من اون پستو دوبار نذاشتم ني ني وبلاگ قاط زده بوده
منا مامان الینا
پاسخ
هیییییعییی سعیده جون امیدوارم تو دفتر خاطرات هیششششکی این روزهای خاکستری نباشه بیچاره نی نی وبلاگ دیواری کوتا تر از اون پیدا نکردی
مامی امیرحسین
26 دی 92 22:29
منا جونم...دوست خوب و مهربون و صبورم...ایمان تو این روزها بزرگترین موهبتیه که خدا بهت داده.و عشقت به الینای قشنگ و دوست داشتنی همون معجزه ای هست که شما رو از این روزها به سرعت عبور خواهد داد و قدمهای الینا رو استوارتر خواهد کرد...شک نکن خواهر گلم...
منا مامان الینا
پاسخ
سلام عزیز دلم فاطمه جونم حرفها و همراهی تو کنارم همیشه باعث دلگرمیم بوده عزیزم ، خدا رو شکر میکنم برا ی دوست خوبی مثل تو دعا کن دعا کن زودتر الینا منم بتونه پاهای کوچولوش رو به تنهایی روی زمین بذاره و یا علی بگه وبه تنهایی بلند شه
شادی
27 دی 92 20:30
به افتخار شما سه تا مادر و پدر و الینای صبور باید ایستاد و دست زد. خیلی خوشحال شدم عزیزم. خیلی خدا رو شکر می کنم که دارم اینا رو ازت می شنوم مونا جون. حتما باید همیشه نیمه پر لیوان رو ببینی عزیزم. ایشالله به زودی دویدنشو تماشا میکنی گلم. من همیشه به یادتون هستم و براتون دعا می کنم. صبور باش مهربونم سحر نزدیک است.
منا مامان الینا
پاسخ
سلام شادی جونم مرسی عزیزم بعضی وقتا خودمم تعجب میکنم که اینقد دل گنده شدم و میتونم این روزها رو بگذرونم!!! واقعا با مادر شدن چقد دنیام تغییر کرد!
مامی کوروش
28 دی 92 10:56
عزیز دلممم منا جوون ، انشا... به زودی زود اون روز می رسه و ما همه با هم جشن می گیریم
منا مامان الینا
پاسخ
انشالله فریما جونم به شرطی که یه کیک از اون خوشمزه ها که روزهای جمعه واسه ددی و کوروشی میپزی واسه جشنمون درست کنی
مامان نیایش و نازنین
28 دی 92 13:50
سلام بنا به دلایلی آدرسم رو تغییر دادم اینم آدرس جدید :niyanazi.niniweblog.com حتما ببه اینجا هم سر بزنید منتظرتونم ممنون
خاله نرگس
28 دی 92 13:52
نميدونم چرا ياد اين شعر محمد عليزاده افتادم؟ "آورده دنيا يه دونه اون يه دونه پيش منه خدا فرشته هاشو كه نميسپره دست همه" روزهاي خوب از اونچه در آينه ميبيني به تونزديكتره مامان الينا
منا مامان الینا
پاسخ
امیدوارم نرگس جون
بابای مانی جون
28 دی 92 14:02
ماشالا خدا حفظش کنه
منا مامان الینا
پاسخ
ممنونم
مامان کیان
28 دی 92 14:34
مونا
مامان الینا
28 دی 92 15:14
مامانی داری ناشکری. می کنی ها اون روز هم به زودی میاد ماشاالله گل دخترر پیشرفت خوبی داره
منا مامان الینا
پاسخ
ای کاش یه گوشه ای از دل منو میدیدی اونوقت میگفتی که ناشکرم!
محيا كوچولو
28 دی 92 22:30
سلام خاله جوني خوبين ايشالله اليناي عزيز گلي خوبه؟ خيلي دلمون براي الينا گلي تنگ شده بود ايشالله قسمت بشه آخر سال بيايم جنوب و الينا گلي را ببينيم
منا مامان الینا
پاسخ
سلام محیا عزیزم خوبی؟ حتما این بار که اومدی خبرم کن باشه عزیزم؟
مامان گیسو جون
29 دی 92 22:38
مونا کجایی ؟ نگرانم
منا مامان الینا
پاسخ
مونا جونم هستم این چند روز بی حوصله بودم عزیزم نگران نباش میام پیشتون
فروغ
30 دی 92 1:16
سلام عزیز مهربونم.چقدر دلم واست تنگ شده بود.چقدر نوشتت قشنگ بود حال دلما عوض کردی.الینای من یه روزی میاد که بدو بدو انقد بکنه که خستت کنه...من اون روزا دور نمی بینم منا خانوم...ببوسش عشق خاله رو
منا مامان الینا
پاسخ
سلام به خانوم خانومی فروغ خانومی کجایی خانوم خیلی خیلی غیبت داشتیا !!!
مامان ماني جون
1 بهمن 92 11:40
اي بابا ما كم پيداييم يا شما كامنتات و هم تاييد نميكني كه بدونيم هستي خواهش ميكنم عزيزم هيچم زحمت نيست حتما ميپرسم و بهت ميگم راستي دو تا از كارمنداشون هم اهوازين ها اما يه چيزي كه رويا قبلا گفته بود اينه كه ميگه خانوم دكتر تا يه مراجعه كننده مياد ديگه ميگه بيارش و ..... البته خداييش كارشون عاليه ها حالا شايدم رويا خودش تونست جوابتو بده ازش ميپرسم كه اگه خودش بتونه راهنماييت كنه شماره خودشو بگيرم بهت بدم(شايد باورت نشه اما من شمارشو بلت نيستم) الينا جونم چه طوره خوبه خدارو شكر؟ ببوسش ناناسمو
مامان ماني جون
2 بهمن 92 11:20
عزيزم قربونت برم چيز ديگه اي نبود بخوري كه سرما خوردي از شوخي گذشته : برو دكتر اين مريضيه بد مريضي هست داغون ميكنه آدمو مواظب خودت باش و حواستم به الينا باشه نگيره الهي زود تر خوب شي راستي ما از قصد تيك خصوصي رو نذاشتيم تا شما بدونيد چه سخته تشخيص خصوصي هاي بدون تيك
منا مامان الینا
پاسخ
از اونجایی که منم تشخیص ندادم خصوصی هست یا نه گذاشتمش رو ایر!!!
مرضیه
2 بهمن 92 16:17
منای عزیزم قربون دلت برم من. خوش به حال الینا که مامانش تویی جدا میگم . ایشالله به زودی زود خبر راه رفتن الینای خوشگل رو بهمون میدی عزیزم خیلی کار خوبی میکنی که تاتی تاتی رو تو پارک شروع کردی منا جان چقدر قشنگ مینویسی ادبیاتت عالیه حرف نداره دوست دارم برات بهترینهارو آرزو میکنم دوستم
منا مامان الینا
پاسخ
مرضیه جونم مرسی از این همه لطفت اما بعضی وقتا بدجوری کم میارم و قاطی میکنم و میرم تو فاز افسردگی !!!
مامان گیسو جون
6 بهمن 92 1:59
مامان یاسمن و محمد پارسا
6 بهمن 92 3:23
منا مامان الینا
پاسخ
مابیشتر عزیزم
مامان نیروانا
6 بهمن 92 13:13
عاشق این اراده و عزم آهنینتم منا. عاشق این عشق حرکت آفرینتم دوست نازنینم. همین نگاه قشنگت روزی به قدمهای استوار الینا افتخار میکنه که پله پله تا اوج رو بی نقص و محکم طی میکنه. شک نکن
منا مامان الینا
پاسخ
انشالله فریبا جون امیدم به خداست و منتظر روزهای بهتر و قشنگتر
مامان ماني جون
6 بهمن 92 17:34
منا جون حالت خوب شد عزيزم الهي كه خوب شده باشي
منا مامان الینا
پاسخ
نع سعیده جون دوبار رفتم دکتر 4 تا آمپول کلی قرص و آنتی بیوتیک اما هنوز حالم بده دورروزم نیومدم سرکار
مامان ماني جون
8 بهمن 92 11:14
خوبه حالت بده و اينجوري ما رو كبود ميكني حالت خوب باشه كه شهيدم كردي اي بابا ما هنو صبانه نخورديم تو ميگي نهار چي داري ميخواي بگم كوكو سبزي خيالت راحت شه نميدونم چي درست كنم زنگ بزنم باباي ماني نمياد چيزي نپزم الكي ببينم بهتري يادم رفت بپرسم الي جونم خوبه؟ ببوسش جاي من راستي ماهاي ماني رو يه كوچولو كوتاه كردم ها(با عرض شرمندگي) اين كامنت خصوصي نيست.
منا مامان الینا
پاسخ
نه تنها حالم بده سعیده جون تازه دیشب هم دیونه شده بودم یه دیونه به تمام معنا!!!! خیلی شب بدی بود هیچوقت یادم نمیره ! من بودم و الینا و خدای الینا!!!
محبوبه مامان الینا
8 بهمن 92 13:41
به امید اون روز به زودی ِ زود
منا مامان الینا
پاسخ
الهی به امید تو
مامان ماني جون
8 بهمن 92 17:27
يه غذا درست كردم به اسم چشم بلبلي پلو مثه عدس پلوئه به جاي عدس لوبيا چشم بلبلي ميريزي البته بايد حواست باشه كه گوشت چرخ كرده زياد درست كني كه چشم شوشو كه به گوشته ميوفته نگه اين چيه بعدشم بگم كه ساعت 2 نهار خورديم نياي دعوام كني(خار شور جان)
منا مامان الینا
پاسخ
اتفاقا منم واسه ناهار امروز استامبولی درستیدم با لوبیا چشم بلبلی!!! البته کنارش مرغ سرخ کردم !! اینم از خلاقیت من تو آشپزی میبینی چه تله پاتی آشپزونه با هم داریم ما!!!
مامان ماني جون
8 بهمن 92 17:31
يادم رفت تو كامنت قبلي بگم كه خصوصي نبوده و البته: اين كامنت خصوصي نميباشد راستي هيچ دقت كردي كلمهء "كامنت"چقد راحت تايپ ميشه نه نه نه نه حرف بد نزن
منا مامان الینا
پاسخ
بذار امتحان کنم کامنت !! واقعن چه کلماتش جورن ! تا حالا دقت نکرده بودم زود یه عکس از مو های فرفری کوتاه شده مو فرفریمون بذار لدفن!
مامان ماني جون
9 بهمن 92 11:54
به من ميگي چه مادر شوهري بشم خودت چه مادر زني بشي خدايي مادر زنا هواي دامادا رو دارن عزيزم نگفتي چي شده اتفاقي افتاده؟ الهي كه خوب باشي الينا جون موفرفري من خوبه قربونش برم من كه عاشقشم ببين دختر تو چه پسر كشي بشه فعلا كه عكسش دل پسر ما رو برده و هي ميگه بزن ني ني و ميگه لباسش ميني موسيه ببوس نانازمو
منا مامان الینا
پاسخ
کی من ! مادر زن !!!! عمرا ً اگه من بذارم الینا شوهر کنه !!! این جمله رو باباش همیشه میگه !! مردها خودشون رو بهتر میشناسن دیگه!!! خوب که نه اما دیشب بدجوری قاطی کرده بودم بد رقما بد رقم!!!!
مامانی محمدصالح جون
10 بهمن 92 2:58
زندگی یعنی تکاپو، زندگی یعنی هیاهو،زندگی یعنی شب نو،روزنو،اندیشه ی نو، زندگی یعنی غم نو،حسرت نو،پیشه ی نو، زندگی بایست سرشار از تکان وتازگی باشد...(دکتر هوشنگ شفا) خدا قوت... به امید روزهای بسیار شادتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
منا مامان الینا
پاسخ
ممنونم دوست خوبم
مامان گیسو جون
11 بهمن 92 16:50
برای مونای نازنینم تونل ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم ، راهی برای عبور هست ... ما که کمتر از آنها نیستیم ، پس نا امیدی چرا ؟
مامان گیسو جون
11 بهمن 92 16:51
برای مونای گلم باد با چراغ خاموش کاری ندارد اگر در سختی هستی , بدان که روشنی . . .
مامان گیسو جون
11 بهمن 92 16:51
برای مونا دوست گلم اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن آن نمی دیدی ...
مامان گیسو جون
11 بهمن 92 16:52
روزگارا: تو اگر سخت به من میگیری، با خبر باش که پژمردن من آسان نیست، گرچه دلگیرتر از دیروزم، گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند، لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست زندگی باید کرد...!
مامان گیسو جون
11 بهمن 92 16:53
به تمام این نوشته ها در مورد تو ایمان دارم مونا جونم
منا مامان الینا
پاسخ
عزیز دلم مونا جونم خوندن این جملات زیبا و انرژی بخش خیلی بهم روحیه دادن صبح شنبه م رو ساختی دنیادنیا خوبی و شادی و سلامتی را برای تو و گیسوی نازم آرزومندم
مامان ماني جون
13 بهمن 92 13:01
عزيزم اسمشو ميگفتي خو منم اينجا دنبالش ميگشتم ديگه چرا خودتو بكشي هااااااااااا
مامان ماني جون
13 بهمن 92 14:57
يني اگه ما اونجا كاري داشتيم و ازت كمك خواستيم دردسريم ديگه نه به هر حال اگه خداي نكرده پيدا نشد ما در خدمتيم
منا مامان الینا
پاسخ
نه عزیزم این چه حرفیه تو جون بخواه خانومی اینهمه همیشه به من لطف داری و بهت زحمت میدم عزیزم کاش بتونم یه روز خوبی هاتو جبران کنم
محبوبه
13 بهمن 92 23:22
موفق باشی دوست خوبم
منا مامان الینا
پاسخ
ممنوم که بهمون سر زدی محبوبه جان
محبوبه مامان الینا
14 بهمن 92 11:39
سلام مونای عزیزم خوبی خانمی؟
منا مامان الینا
پاسخ
سلام محبوبه جون تا خوب بودن چی باشه ! اینروزا که سخت درگیرم بازم داروهای الینا کمیاب شدن و در بدر دبنال دو قلم داروی خارجی ش هستم ! اینا که میگن تحریما تاثیری روی داروها نداره و هزار قلم دارو وارد شده کو؟ کجان ؟بیان جوابگو باشن که چند روزه نه روزمون روزه نه شب!!! اعصاب هم که داغونه خواهر جان!
مامان ماني جون
14 بهمن 92 16:26
منا جون داروها رو پيدا كردي عزيزم؟ اميدوارم كه پيدا كرده باشي لج كردي اسمشم نميگي ما هم بگرديم كه كمتر غصه بخوري آجي جونم تو رو خدا يكمم به فكر خودت باش
مامان گیسو جون
15 بهمن 92 14:15
عزیزمی مهربونمممممممم بهتری دوستم ؟ روحی می گم تو وب مانی جون دیدم دنبال دارو می گردی پیدا کردی؟ اگه کاری از دستم بر می آد تو رو خدا بگو تعارف نکن به خدا جدی می گم
منا مامان الینا
پاسخ
بهترم مونا جون خدا رو شکر یه قلم از داروهایی که فقط واسه دو روز مونده بود رو فعلا به اندازه یکماه تونستم پیدا کنم و بازم سپردم ببینم چی میشه مرسی از لطفت مونا جونم
شادی
15 بهمن 92 23:37
سلام دوستم خوبی؟خوشی؟الینای گلم خوبه؟
منا مامان الینا
پاسخ
سلام شادی جونم ما خوبیم آوینای نازم خوبه ؟
مامان یک فرشته
16 بهمن 92 11:20
سلام امروز بطور اتفاقی وبت را دیدم دختر نازی داره.امیدوارم بزودی شاهد شیطنتهاش باشی
منا مامان الینا
پاسخ
سلام خوش اومدی خانومی
مامان ماني جون
16 بهمن 92 12:38
الهي شكر كه پيدا كردي ميگم ما ديروز خونه نبوديم رفتيم خونهء داييم برف بازي اما نهار خودم اونجا درست كردم(ميرزاقاسمي و كباب كوبيده"اينو از خونه بردم" خورديم) حالا ميخواي امشب درست كن الينا جونم خوبه از حاش نميگي!!!! اميدوارم خوب باشه ببوسش عزيزمو
منا مامان الینا
پاسخ
نوش جونتون عزیزم پس بگو خبری نبود نگو رفته بود برف بازی سعیده منم دلم برف خواست
مامان محمد و ساقی
16 بهمن 92 17:46
سلام منا جون خوبی عزیزم الینا جونم خوبه ببخش که خیلی دیر اومدم پیشت گلم ایشالله روزی میرسه که الینا جون تو پارک بدو بدو میکنه و تو باید بدوی و تلاش کنی که بهش برسی.مطمئن باش که چنین روزی میرسه گلمممممم
منا مامان الینا
پاسخ
سلام مینا جونم دلم واست تنگ شده بود عزیزم انشالله منم بی صبرانه منتظر این روزم عزیزم
مامان گیسو جون
17 بهمن 92 0:17
مونا جونم خوشحالم پیدا کردی تو رو خدا تعارف نکن این جور مواقع یه ندا بده می ریم دنبالش اگه پیدا شد چه بهتر اگه نشد خوب می گیم نیست من یه دکتر آشنا دارم داروهایی که پیدا نمی کنم اون برام پیدا می کنه پس زحمتی نیست گلم راحت باش
منا مامان الینا
پاسخ
مونا جونم یه دنیا ممنونم که به یادمون هستی عزیزم چشم خانومی اگه اگه اگــــــــــه دفعه بعد بازم داروهاش پیدا نکردیم بهتون زحمت میدیدم گلم
مامان ماني جون
17 بهمن 92 11:26
جات خالي عزيزم اي بابا آخر هفته ميزدين ميرفتين يه جا برف بازي به خدا عاشق اهوازم "يه شهريه كه به همه جور آب و هوايي نزديكه فاميلاي ما ميرن شهركرد برف بازي هههههههههه بريد يه هوايي عوض كنيد و الي جونمم برف ببينه راستي اصن اهواز خبري هست"از برف"
منا مامان الینا
پاسخ
اهواز فقط سوز و سرمای برف نصیبشمون شده هوا خییلیی سرد شده اینجا که برف نباریده اما ظاهرن آبادان برف اومده
مامان کوثری
18 بهمن 92 13:19
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی http://tempari.blogfa.com حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
مهرنوش مامان مهزیار
19 بهمن 92 8:31
عزیزم انشاا... به زودی زود راه میره . اما میدونم خیلی سخت ولی به مردم توجه نکن چون مردم به همه کار هم کاردارن. دلت روشن باشه خدا خیلی مهربون. خدا رو شکر که مادر شدی و حس مادر بودن رو تجربه کردی.
منا مامان الینا
پاسخ
مهرنوشی گفتی حرف مردم یاد خاطرات تلخی که داشتم افتادم یه بار که الینا رو برده بودم پارک و تاتی تاتی دستش رو گرفته بودم تا با کمک من راه بره چون الینا لگنش ضعیفه موقع راه رفتن لق لق میزنه و نمیتونه صاف مثل بقیه بچه ها راه بره یادمه اونروزها تازه کچلش کرده بودیم یه خانومی بود که دخترش همسن الینا بود و بدو بدو میکرد و از سرسره بالا پایین میرفت ، دیدم مادره با یه حالت ترحمی که خیلی من از این نگاه بدم میاد داره الینا رو نگاه میکنه اومد جلو بهم گفت بچه ت مریضی ش چیه چرا خودش راه نمیره ! نمیدونم یه حس بدی بهم دست داد اینکه یه غریبه یه همچین نگاهی به بچه ت بندازه و با اون لحن از مریضی بچه ت بپرسه اصلن حس خوبی نیست و الهی هیچ مادری این دچار این احساس نشه ، منم فقط یه لبخند زدم و گفتم نه بچه م مریض نیست ، فقط یکم تو راه رفتن تنبله و از کنارش رد شدم ای کاش یاد بگیریم وقتی یه بچه بیمار رو میبینم این نگاه ترحم لعنتی رو به مادر بچه تحویل ندیم
مامان ماني جون
19 بهمن 92 16:36
بگو ببينم شام چي داري هاااااا راستي الينا از همون غذا هايي كه خودتون ميخوريد ميخوره يا مثه من بيچاره دو تا قابلمه بار ميزاري ماني اگه برنج نرم نباشه به سختي ميخوره با اينكه دندوناش كامله اما من واسه اينكه زودي غذاشو بخوره برنج نرم ميدرستم داستان خورشت كرفس چي شد نكنه فقط همون يه بار پختي اين مال اليناست ها نزني به جيب
منا مامان الینا
پاسخ
سعیده جون اصولا ما تو خونه شام نمیخوریم نه اینکه بیرون بریم بخوریم کلللننن شام خور نیستیم نه من نه نوید منم همیشه برنجهای الینا را کته ای درست کینم از کوکو و کتلت خوردن هم خبری نیست چون الی خانوم نمیدوسته خوب شد گفتی ها یه چند باری درست کردم دیگه کرفس شده بود عضو ثابت سبد خانوارمون اما یه مدتی نخریدیم و نخوردیم! اون هم پیشم امانت میمونه تا برسم خونه بذارم روی لپ الینا
محيا كوچولو
19 بهمن 92 23:55
سلام خاله خوبين ايشالله با الينا گلي؟ ايشالله هميشه اينجا پر خبراي خوب و شيرين باشه
منا مامان الینا
پاسخ
سلام محیا جونم خوبی عزیزم ؟ واسه عید نمیای اهواز؟
مامان آرشیدا کوچولو
20 بهمن 92 0:34
منا جون آفرین با اینکه خیلی از نوشتن این متنت میگذره اما خوشحال شدم از این تکونت آفرین حالا شدی یه مامان فعال
مامان آرشیدا کوچولو
20 بهمن 92 0:38
وای منا شهیدت میکنم کله ی عشقم رو کچل کردی مگه اینکه دستم بهت نرسه دخمل ماهم رو پسر کردی ذوق هم میکنی یه ماچ از زیر گلوی خوش بوش برام بگیر منتظرم الینا راه افتاد بگو میخوام همه نی نی وبلاگی ها رو دعوت کنم پارک شیرینی بدی ها
منا مامان الینا
پاسخ
ههه زهره جون حالا واسه سری بعد که خواستم کچلش کنم از قبلش بهت خبر میدم حتممممما ً دلم واسه قرار های وبلاگیمون تنگ شده چه بهونه ای بهتر از این دعا کن این دخملیمون زود راه بره همه شیرینی دعوت مممن
مامان یاسمن و محمد پارسا
21 بهمن 92 11:02
منا مامان الینا
پاسخ
من بیشتر تر عزیزم
سپیده مامان درسا
25 بهمن 92 22:04
سلام خانومی خوبی ... گل دختر نازت خوبه ... ببخشید منا جون شما از شبنم خبر دارین ؟ اگه خبری ازش دارین به منم یه اطلاعی بدین لطفا
منا مامان الینا
پاسخ
سلام خانومی شبنم خانومی خوبه اون هفته با هم تلفنی صحبت کردیم حالش خوب بود
مامان ماني جون
26 بهمن 92 12:22
سلام عزيزم خوبي گفتم بيام سلام كنم اول هفته روزت با سلام من قشنگ تر شه تا حالا دوستي اينقد از خود مچكر داشتي عمراْ الي جون من چه طوره دلم واسش تنگ شده يه چي بگو ديگه قهري؟!!!! نيستي الهي خوش باشياين واسه خودت اينا هم واسه الينا جونمه هااااااااااا
منا مامان الینا
پاسخ
سلام سعیده جونم خوبیم اما اینروزها حسای سرم شلوغه و فکر م بیشتر!!! عزیز دلمی تو یه دونه از همین واسه سعیده گلم و مانی دوست داشتنی م
مامان یاسمن و محمد پارسا
26 بهمن 92 17:05
کجای مامان چرا پست نمی زاری
منا مامان الینا
پاسخ
چشششم مامانی
سپیده مامان درسا
28 بهمن 92 21:36
ممنونم از خبرت عزیزم ... ببوس گل دختر نازتو از طرف من