الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

الینا فرشته کوچولو

فرشته ی مامان 3 ساله شد!

آورده دنیا یه دونه اون یه دونه پیش منه خدا فرشته هاش رو  که نمی سپاره دست همه ... تو نمی اومدی پیشم من عاشق کی میشدم بخاطر اومدنت یه دنیا ممنون توام .   خدا مهربونی کرد تو رو سپرد دست خودم ....   خدایا هزاران بار شکرت بخاطر بهترین هدیه و نعمت زندگیم الینای عزیزم فرشته کوچولوی دوست داشتنی سالروز تولدت رو هزاران هزار بار بهت تبریک میگم   کوچولوی دوست داشتنیم ممنونم که با اومدنت دنیا دنیا نور و روشنایی برای من به ارمغان آوردی و من را لایق مادر بودن کردی     الینای عزیزم امسال بهترین هدیه رو به من و باباش داد و دخمل گلی مون...
10 آذر 1393

لبخند تو یعنی عشق ، زندگی ....

  من این صبـــــــــر  رو مدیون لبخندتـــــــــــم چی میخام تا رویای تو با من ِ چشاتو تو دنیای سردم نبنـــــــــــــــــــد  که آینده تو چشم تو روشنــــــــــ ِ نشونم بده میشه وقتی بخای  تو برف زمستونی هم گل کنم تو این روزها زندگی ساده نیست تو باعث شدی من تحمـــــــــــــــــــــــــــــــــل کنم تو باعث شدی من تحمـــــــــــــــــــــــــــــــــل کنم   تو هستــــــــــــــــی ، نمی ترسم از بی کسی نمیترســــــــــــــــــــــم از بازی سرنوشـــــــــــــــــت نمی بینمت اما حــــــــــــــــس میکنم کنارم قدم میزنـــــــــــــــــــــــی تابهــــــــــــــــــــــــشت  ...
7 تير 1393
6712 21 80 ادامه مطلب

شبهای تب دار تو

  الینای ِ من  عسلی ِ مامان فرشته کوچولوی مامان روزهای سختی رو با هم گذروندیم  ، خیلی وقته اون خاطرات تلخ رو فراموش کردم و دیگه مثل  گذشته شبها قبل از خواب با مرور اون روزهای سخت اشک تو چشام جمع نمیشه به گذشته که برمیگشتم گاهی دلم واسه خودم  میسوخت ، گاهی باورم نمیشد اون همه سختی رو چطور تحمل کردم ! یکه و تنها! هر چی بود گذشت ، تو بزرگتر شدی و من با سختیهایی که دیدم قویتر از قبل! و امید و توکلم به خدا بیشتر از همیشه .   هفته اول خرداد هفته سختی بود  برای تو  عزیزکم ،   سه شنبه 30 اردیبهشت تا صبح نتونستی تو خواب راحت نفس بکشی و  از راه دهان کوچولوت با ص...
13 خرداد 1393

روز مادر و یه شب به یاد موندنی

    درکنار نام پاک فاطمه ، جانماز عشق را وا میکنم ، دست حاجت را به عشق فاطمه ، روبسوی نور ،بالا میبرم ; با قسم بر آبروی حضرتش ، آرزویت را تمنا میکنم   روزتون مبارک مامانهای نازنین  -. - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . -    روز مادر امسال یه خاطره قشنگ و به یاد موندنی واسمون به همراه داشت دیدار دوباره مامانهای نی نی وبلاگی بعد از حدود یکسال ، که به لطف گروهی که تو واتس تشکیل دادیم  و بعد از مدتها بی خبری از هم خبردار شدیم و برنامه ریزی کردیم که باز هم دور هم جمع بشیم و قرارمون شد واسه ...
15 ارديبهشت 1393

...

  یه ظرف برای صبحانه  ، یه ظرف برای میوه و ژله ، یه ظرف برای ناهار  روی هر ظرف با ماژیک مشکی  مینویسم الینا  ، پر رنگ تر میکنم الینا ، دستام میلرزه وقتی ظرفها رو کنار هم توی یخچال میچینم ، وسایل توی ساک رو چک میکنم قاشق و چاقو و  لیوان و سینی کوچولو تو دلم غوغاست  هزار و یک فکر توی سرم دور میزنه ... امیدوارم انتخاب درستی واست کرده باشم    ا لینا از امروز رفت مهد کودک !   از 6 ماهگی که تو رو پیش مامان بزرگت گذاشتم بخاطر عشق و علاقه ای و محبتی که به تو داشت میدونستم به بهترین شکل از تو نگهداری میکنه  و تو هم توی این مدت حسابی بهش عادت کرده بودی و من چند ...
24 اسفند 1392

من چقدر دوست دارم خدا ....

  امیـــــــــد یعنی نگاهت به خــــــــــــــــدا باشد   ایمان یعنی بدانی نگاهِ خـــــــــــــــدا با توست         سلاممممم دوستهای گل و همراه همیشگی من مررررسی از این همه خوبی و انرژی مثبتتون و صد البته لطف همیشگی   خدا که تنهامون نذاشت   از ساعتی که اون پست قبل را نوشتم  کاری رو که میخواستم انجام بدم  به بهترین نحو و  غیر غیر قابل تصوری درست شد که خودمم هم شوکه شدم  خدایا شکـــــــــــــــــــــــــــــــــــرت خدایا دوســــــــــــــــــــــت  زیـــــــــــــــــــــاد   بخاطر این دوستهای خوبی که ...
7 اسفند 1392

انرژی +

  سلام به دوستای گلم اینروزها انگار زندگیمون روی دور تند ! یه مدتی درگیر پیدا کردن داروهای الینا بودم که بازم کمیاب شده بودن و یکی از قرصهاش که فقط واسه یه روزش مونده بود توی دقیقه نود و بعد از کلی استرس و سفارش به  اقصی نقاط ایران!! پیدا کردم !!!یه سری دیگه رو  دو روز پیش پدر شوهرم واسمون تهیه  کردند ، خدا رو شکر اینبار به خیر گذشت! این چند روزم که درگیر یه کاری هستم  که اگه بشه خیلی خوبه به لطف و رحمت خدا ایمان دارم  و میدونم تنهامون نمیذاره اما از شما دوستهای گلم میخوام که  برامون  انرژی مثبت بفرستید تا توی کارمون گشایش بیافته با همون دلهای مهربون تون که همیـــــــ...
27 بهمن 1392

با من بمان ...

چشمـــاتو باز کردی  دنیـــــــــــــــــــام زیر و رو شد چشماتو بستـــی و بــاز تاریـــــــــــــــــــــکی هام شروع شد موهات کهکشونــــــــــــــــــــا ، چشمات ستاره هـــــــــــــــــــــــــــاتَن منظومه هــــــــــای شمسی جفت گوشوارهـــــــا تَن   کی بین ِ مهربونـــــــــــا مثل تو مهــــــــــــربونه نا مهربونی با تـــــــــــــــو ،  بد نیست بــــــــــــــــــــــــد شـگونه    با مـــــــــــن بمان      بامن بمـــــــــــان .... . . . اولین ماه آخرین فصل سال داره کم کم به آخراش میرسه روزهای سرد زمستون دارن تند تند میگذرن ، چیزی دیگه تا پایان سال نمونده ای...
23 دی 1392